Wednesday, December 11, 2019


شخصیت سازی وتلاش سیستم برای بازنمائی و کنترل جنبش ها


یکی از شگردهای شناخته شده بورژوازی و نظام های هرمی و سلسه مراتبی، چهره سازی و بازنمائی جنبش ها در قالب شخصیت ها و رهبران و نمادها و نهادینه کردن آن ها در این یا آن فرد و جریان و ساختارهای سلسه مراتبی است تا از این طریق بهتربتوان جنبش ها را کنترل کرد و آن را به زمین بازی خودکشاند. 
از همین روست که جنبش های جدیدضدسیستم و رهائی، تا آن جا که می توانند سعی می کنند گرفتارچنین دامچاله ای نشوند. امتناع جلیقه زردها که دولت فرانسه سعی وافری بکاربرده است که با عناوینی چون رهبر تراشی وسخن گو و غیره آن ها را به زمین بازی مصالحه و سازش خود بکشد و از آن طریق مطالبات آن ها را مصادره و اخته کند نمونه جالبی است از این گونه تلاش ها و امتناع ها. نگاه دیگری به جنبش های سبزنیمه دوم قرن بیستم نیز حاکی از چگونگی جذب آن ها در درون سیستم و لاجرم تداوم تاخت و تاز سرمایه به محیط زیست است که امروزه بیلانش برای همگان مشهوداست. در آمریکا این پدیده جذب درون سیستمی به شکل پیچیده ای اتفاق افتاده است. جنبش اشغال وال استریت که در بیرون از سیستم پای گرفت، نظام  را ناگزیرساخت  که به شکل پیچیده ای با آن برخورد کرده و آن را در درون سیستم نمانیدگی کند. ظهوراوباما بازتاب همین روند و بخشی از این گونه تلاش ها با شعارنجات «طبقه متوسط» در حال ذوب شدن و دادن برخی شعارهای رفاه اجتماعی با شعار«تغییر وآری! ما می توانیم» بود. سیستم، نمایندگی بازتاب دادن مطالبات و اعتراضات انباشته شده را رأسا بدست گرفت و برای این منظور درمیان دوحزب اصلی حاکم برعرصه سیاسی آمریکا، چه حزبی مناسبت تر و منعطف تر از حزب دموکرات؟. از همین رو فرکانس های این جنبش تاحدزیادی به درون سیستم و جدال های درونی آن منتقل شد که البته خود بیانگردوگانگی و تشدیدشکاف های درونی نظام سرمایه داری و سیستم سیاسی که یک سوی دیگر آن را حزب رقیب و ترامپ با شعارهای نئوفاشیستی و فرافکنانه به عهده گرفت که از یکسو برای کنترل جنبش صورت می گیرد و از سوی دیگر باطرح مطالباتی که خودسرمایه داری با وعده و وعیدهای نیم بندش قادر به تحقق آن ها نیست و چنان که شاهدیم در حزب دمکرات هم چون بازتاب دهنده نسخه رفرمیستی آن اعتراضات،  جناح راست و مرکز حزب همواره سعی کرده است که سربزنگاه این جریان سخنگویان آن را فلج کرده و اجازه ندهد که جناح چپ حزب صحنه گردان اصلی شود و اکنون هم جرج بایدن و یا میلیاردرتاز واردنیویورکی و اگر این ها کفایت نکردند حتی ورودمجدد خانم کلینتون برای به داوگذاشتن مجددشانس خود در برابرترامپ و در اصل برای جلوی پیشروی جناح چپ درون حزبی نیز منتفی نیست. در آن سو جناح چپ حزب دمکرات حتی مدعی تبدیل این حزب به یک حزب کارگری است!* .... 

باری، جنبش های جدید که باحضوربدن جامعه و کنشگری مستقیم و بی واسط سوبژکتیویته های جدید شناخته می شوند، حضورشان در میادین مبارزه به معنای زدن مهرباطله به تلاش های معطوف به بازنمائی خود و جامعه توسط نخبگان و این یا آن رهبر و شخصیت و نهادینه سازی آن ها است. از همین رو درجه موفقیت و بالندگی آن ها در گرو آن است که تا چه اندازه پایشان را روی این پوست خربزه هائی که بورژوازی به زیرپایشان می افکند بگذارند. البته نباید با وجودضرورت تعمیق چنین روندهائی، با ساده سازی صحنه سیاسی، منازعات و ظرفیت های موجود در روندهای  انتقالی و پیچیده ای را که جریان دارد نادیده گرفت و درهمین راستا ضمن مقابله راهبردی با اصل روندبازنمائی توسط این یا آن شخصیت ونهاد، تا آنجائی که مقدوراست نباید اجازه داد که حریف به آسانی این گونه نمادها را مصادره کند که اساسا هم با زیرفشارقرارگرفتن ممتد آن ها توسط خودجنبش و بکارگیری تدابیری چون تکثیرنمادها و سخن گویان و ...  در برابرتحمیل امیال سیستم می تواند صورت پذیرباشد. برهمین اساس  قاعدتا حول مقابله با تصاحب همین نمادها هم مبارزه جریان دارد و اجاز نمی دهند که آن ها به آسانی مصادره شوند آن گونه که بورژوازی در سودای آن است: تبدیل آن ها به تصمیم گیرانی مؤثر و سرنوشت سازبر فرازجنبش.

*- سندرز می گوید دموکرات های از یک فوق ثروتمدحمایت نخواهندرکد. مدیراجرائی دموکرات های عدالت خواه: یکی از بحران هائی که هر دو حزب به آن دچارهستند گروگان گرفته شدن دموکراسی توسط شرکت های بزرگ است. دموکرات ها قراراست حزب طبقه کارگر باشند. در حال حاضر رهبری حزب دموکراتها با هوادارانش فاصله بسیار دارد:

No comments: