Tuesday, March 28, 2023

سبت هژمونی و اتحاد؟

 نسبت هژمونی و اتحاد؟ 

ادعا می شود که «یک رژیم فاشیستی چون جمهوری اسلامی تنها با
همگامی، همرزمی و ائتلاف تشکل‌های همه‌ی مردم ایران، همه اقوام و اتینک ایرانی سرنگون می‌شود»*. ولی گفته نمی شود، اتحادحول چه چیزی و با کدام هژمونی؟ موضع گیری بر مبنای صرفا نفی و بدون وجه ایجاب، در بهترین حالت، اگر پیروز شود، جز به بازتولیدنسخه تازه‌ای از آن چه که نفی می شود نخواهدانجامید. این یک گزاره فلسفی است که از قضا تجربه خودانقلاب بهمن هم مؤیدهمین گزاره هست. دو مین نکته آن است، که هیچ اتحادهمه باهمی بدون یک نیرو وگرایش هژمون وجودندارد. 
در حقیقت این نیروی دارای هژمون اولا می تواند برکل روند و گفتمان اتحادتاثیرقاطع بگذارد. ثانیا معمولا آنقدرهاهم که تصور می شود یا وانمودمی کند، بی شکل و فاقدوجه ایجابی نیست، ولو آن که به شکل ناگفته یا استتاریافته ایجاب خود را چه در قلمرو عمل یا نظر و منشوری مشترک گنجانده باشد. این نیروهای هژمون طبق همان گزاره نخست گرچه در گوهر و اساس خود و نه الزاما شکل و شمایل، مولدنسخه جدیدی از خصایص کلی همان نظامی است که قراراست سرنگون گردد، و درهمان حدشکل و شمایل هم به‌مثابه نیروی هژمون می تواند نیروهای دیگر گرداگرخویش را تحت تاثیر قراردهد. از همین رو به ناگزیر این دیگرنیروها و گرایش‌ها هستند که در چنین اتحادی جانب انفعال آن را نمایندگی می کنند.
جادوی اتحادهمه باهم البته جذاب تر و جان سختر از آن است که بخواهد درسی از گذشته و این نوع گزار‌ه‌ها بگیرد. در همین رابطه در کامنتی توسط دوستی گر امی، در زیرمقاله «منشو رشش نفره، منشورهمبستگی یا تفرقه؟»* چنین آمده است:

«ما با یک حکومت دینی و رژیم فاشیستی مذهبی در نبرد هستیم. تجربه مبارزه مردم در سراسر دنیا نشان می‌دهد که یک رژیم فاشیستی تنها و تنها با یک ائتلاف گسترده و یک همبستگی ملی ژرفش سرنگون می‌شود.
تنها یک همبستگی ملی وسیع و گسترده قادر است همبستگی بین‌المللی و حمایت مادی و معنوی مردم و حکومت‌های جهان را جلب ‌کند.
یک رژیم فاشیستی تنها با همگامی، همرزمی و ائتلاف تشکل‌های سیاسی، صنفی و مدنی از پای در می‌آید. یک رژیم فاشیستی تنها با نافرمانی مدنی گسترده مردم به زانو در می‌آید. تنها یک ائتلاف از همه‌ی نیروهای سیاسی راست، میانه و چپ قادر به جلب حمایت همه‌ی مردم در مبارزه برای سرنگونی است.
یک رژیم فاشیستی چون جمهوری اسلامی تنها با همگامی، همرزمی و ائتلاف تشکل‌های همه‌ی مردم ایران، همه اقوام و اتینک ایرانی سرنگون می‌شود.»
در پاسخ به این کامنت در ذیل همان مقاله از منطری دیگر به این ادعا و استدلال پرداخته‌ام:

واقعیت آن است که در وهله نخست برای مردم و قاطبه آن، فاشیسم نه در انتزاع که در زندگی واقعی و ترجمه شده به دردها و مصائب و فلاکت آن‌ها معنا دارد و از قبل آن وارد صحنه وتصفیه حساب با رژیم می شوند. چنان که مبارز‌ات دودهه اخیرکارگران و معلمان و دانشجویان بخوبی نشان داده است که مردم از طریق طرح مطالباتشات و پیوند‌آن با حاکمیت مبارزه می کنند و گرنه بسیج و واردفارسرنگونی نمی شوند. کارگران و معلمان و دانشجویان و همه وهمه در بیانیه های مکررخود چنین کرده اند. از جمله علیه فقر و طبقاتی شدن جامعه وازادسازی قیمت ها و شوک تراپی ها... و علیه پولی وکالایی کردن آموزش و پرورش توسط معلمان ...و یا کارگران شر کت واحد وهفت تپه وغیره با شعارعلیه خصوصی و خصولتی و علیه نئولیبرالیسم هاررژیم همراه بوده است. معنی آن این است که فاشیسم بدون تکبه برمناسبا اقتصادی و سیاسی معین، نمی تواند برای مردم معنا داشته باشد. لاجرم نفی این مناسبات بطورمشخص و ارائه بدیلی برای آن در مبارزه علیه فاشیسم رهگشا خواهد بود. شما نگاه کنید به مرزبندی های مردم کردستان، بلوچستان، دانشجویان، نفتی ها و کارگران در کلیت خود و انتشارمنشورداخلی و یا منشورزنان در داخل و خارج و مرزبندی آن با اقتدار گرایی سلطنت... هرچه هم خطر بازگشت سلطنت بیشتر شود مطمئن باشید که این نوع مرزبندی‌ها بیشترهم می شود. ضمن آنکه تاریخ نشان داده است بازگشت به گذشته و تثبیت آن هیچ گاه بدون مشت آهنین ممکن نبوده است.

نکته دوم، تجربه بزرگ انقلاب بهمن نشان داد که مبارزه علیه استبدادحاکم نه یک معادله تک مجهولی بلکه یک معادله چندمجهولی است. یعنی اگر مبارزه علیه استبدادحاکم با مبارزه درونی علیه اشکال دیگر استبداد و آرایش متناسب با آن همراه نباشد، خروجی آن الزاما دموکراسی و رهایی نیست. چرا که جهنم انتها ندارد. هیچ دموکراسی با یک جریان همه باهم و بی شکل اتفاق نیفتاده است. این یک معادله دودوتاچهارتاست. مردم ایران آن را در تجربه زندگی خود دیده اند وبهمین لحاظ با داشتن تردیدهایی هنوز با قاطعیت لازم وارد میدان سرنگونی نشده اند. فرمول طلایی در این موردآن است که مسیردموکراسی خود باید به شکل دموکراتیک و پلورالیستی طی شود. الگویی که خودخیزش زن زندگی آزادی به ما نشان میدهد همین مسیر ترکیب کثرت و همگرایی یا همبستگی بطورهمزمان و در عمل هست. و از قضا تنها باین طریق می توانیم رژیم را سرنگون بدون آنکه ریسک بازگشت استبدادنوین را بازتولید کنیم. بنابراین اصولی ترین شیوه آن است که ضمن عمده کردن مبارزه علیه استبدادحاکم درسطح اپوزیسیون و جنبش ضداسبتدادی از هم اکنون با خواست‌های ایجابی کلان و پلورالیستی حرکت کنیم.

*- http://iranglobal.info/node/186681

No comments: