Friday, May 03, 2024

نگاهی به پاره‌ای از تحولات جنبش کارگری و معلمان و جامعه به مناسبت روزجهانی کارگر

 نگاهی به پاره‌ای از تحولات جنبش کارگری و معلمان و جامعه به مناسبت روزجهانی کارگر 

روزجهانی کارگر امسال در ایران تحت شرایط و فضای پس از حمله پهبادی و موشکی رژیم به اسرائیل و همزمان اعلام جنگ داخلی علیه نافرمانی زنان علیه حجاب اجباری برگزارشد. حمله به دختران و زنان و ربایش آن‌ها به شکل وحشیانه و با هدف ایجادهراس گسترده‌ای بود که در واقع نسخه دوم و گسترش یافته‌ تجربه حمله و مسموم سازی خفیف دختران مدارس و دانش‌آموزان دختر در خیزش سال گذشته بود .واکنش به حکم اعدام توماج و محکوم کردن و خواست آزادی وی نیز در این ببانیه‌ها و اعتراضات خیابانی بازتاب داشت. با تو جه به تقارن روزکارگر با تهاجم داخلی و تهاجم خارجی اخیر، طبیعی بود که بازتاب محکوم کردن آن‌ هادر بیانیه‌ها و تجمعات پر رنگ و برجسته باشداما علاوه برآن طرح مطالبات برپایه سرمایه داری درهم آمیخته با حکمرانی دینی و مبارزه ریشه‌ای با مناسبات سرمایه داری و مردسالاری و پدرسالاری حاکمیت در این بیانیه‌ها چنان برجسته ومشهود بود که جائی برای تردید و چشم فروبستن به سوگیری و ماهیت ضدسرزمایه داری آن‌ها باقی نمی گذارددر این گفتگو به دلایل این ویژگی برجسته و خلاف جریان درجهانی که در پاره‌ای از کشورهای بزرگ جهان راست افراطی در حال تعرض و دست اندازی به دست آوردهای کارگران و زحمتکشان است وقوع چنین پدیده ای در ایران قابل تامل است. و درهمین رابطه و چرائی آن به فروپاشی طبقه متوسط و پی آمدهای آن و نیز تجربه کارگر ان و معلمان در یک نظام هم ولائی و هم بشدت طبقاتی شده و فاقد هرگونه امید به رهائی در آن اشاره شده است.


دفاغ قاطع کارگران و معلمان از خیزش زن زندگی آزادی و نافرمانی زنان، بیانگر تعمیق پیوند جنبش های مطالباتی و ضدسرمایه داری کارگران و معلمان با این خیزش است که از قضا پژواک عظیم حکم اعدام توماج و تبدیل شدن او و هنراعتراضی اش به نماداعتراض و به فرهنگ و ادبیات و موسیقی این جنبش و خیزش، که در بیانیه نرگس محمدی هم به آن اشاره شده است، به معنای نشانه‌ای از برآمدنقش مطالبات زحمتکشان و فرودستان و کارگران در پیوند با خیزش و رهائی زن و در مسیرگسترش و فراگیرترشدن دامنه، هم در جهت عمقی و هم افقی آن است.

هستی شناسی خیزش زن زندگی آزادی مبتنی بر نقش و عاملیت زنان به مثابه سوژه‌های مقاومت و مبارزه علیه چندین دهه اعمال آپارتاید مبتنی بر جنسیت از یکسو و تقاطع انواع ستم ها و تبعیض‌ها و لاجرم در هم تنیدگی آن‌ها با یکدیگر از سوی دیگر است و این که چگونه این ستم ها تحت مناسبات سرمایه‌داری به مثابه مناسبات حاکم برجهان مفصل بندی می شوند و انکشاف پیدا می‌‌کنند.  در یک کلام تقویت پیوند وجوه دیگر تبعیض‌ها و ستم ها (اعم از طبقاتی و ملی/اتنیکی، عقیدتی ودگرباوری با تبعیض زنان به معنی فعلیت یافتن ظرفیت‌‌های بالقوه موجود در خیزش و درجهت سراسری شدن است.
هم چنین در این گفتگو به‌بداعت و بکر بودن ویژگی توأمان ضداستبدادی و ضدسرمایه داری درجنبش‌های اجتماعی و طبقاتی جاری در ایران در قیاس با نقاط دیگر در منطقه و جهان اشاره می شود.

از جانب دیگر برآمد پدیده چپ اجتماعی در این حرکت‌ها مشهوداست که کنشگری آن اساسا معطوف به خودبنیادی و نقش‌آفرینی جامعه و تشکل‌های مرتبط با آن استدر رویکرد چپ اجتماعی و درتمایز با چپ سنتی و معطوف به قدرت در عین برافکندن قدرت ویرانگرکنونی در ایران، اما بنا به اقتضای انقلابات اجتماعی و نه صرفا سیاسی هدف اصلی نه تصرف قدرت به عنوان عامل تغییر و پیشروی بلکه عاملیت یافتن و آفرینش نیروی اجتماعی به مثابه پادقدرت در برابر هرگونه قدرت بیگانه شده و از بالا و مشرف بر جامعه و سرکوبگر است. هم چنین برآمد پدیده چپ اجتماعی به معنی رفع گسست تاریخی و رسوب کرده و نهادی شده در ساختارهای سنتی بین پیشروان -گروه، سازمان و تشکیلات، از بدنه اجتماعی، و یعنی زایل ساختن و درهم شکستن دیوارهای فرقه و رویکردهای فرقه‌‌گرایانه است. از همین رو بالقوه فرصت مناسبی است برای خروج از پیله فرقه گرائی و بازسازی آن بخش از چپ سنتی و پراکنده و فرقه فرقه شده که اساسا کنشگری اش معطوف به تصرف قدرت و دولت گرائی و برنامه نویسی به نیابت از طبقه و مردم است در صورتی که میلی به خروج از آن چه که خود را در آٔن زندانی کرده اند داشته باشند. گرچه حتی در این صورت هم زدودن رسوبات فرقه گرائی طولانی و آموزه‌های کلیشه‌شده چندان هم آسان نمی‌‌آید. اماهرچه که باشد به وساطت نقش رو به تقویت چپ اجتماعی ضدسرمایه داری در صحنه عمل و همراهی وهمبستگی و تقویت آن در کنارنقد و بازبینی خویش اکنون چنین امکانی بیش از هر زمانی فراهم تراست.

برآمد افراد وشخصیت ها و چهره های متعدد از متن مقاومت و مبارزه اعم از زن و مرد چه در زندان‌ها که به یکی از کانون های مهم و تحسین برانگیز مقاومت تبدیل شده‌است و چه در بیرون از زندان و برآٔمده از متن مبارزه و امواج خیزش‌ها و جنبش‌ها، هم چون نمادها و سخنگویان طبیعی آن‌ها از یکسو و تقویت و صیقل یافتن گفتمان آن که در بیانیه‌ ها و شعارها به تصویر آمده است از سوی دیگر ، وجه دیگری از فرایند بلوغ جبنش در عین قرارداشتن در زیر سرکوب سنگین است. چنان‌که در بیانیه سه تشکل معتبر و یا بیانیه میثاق ۸ تشکل دیگر ... و جملگی بر مدار منشور مطالباتی رادیکال قبلا مطرح شده توسط ۲۰ تشکل، و مشخصا حمایت سندیکای شرکت واحد وحومه از آن در یک قطعنامه مشترک با دو تشکل مهم دیگر از دیگر جلوه‌ای از دستاوردهاست. بدیهی است که تعمیق و شفافیت گفتمان و بروز همبستگی بیشتر در صفوف مقاومت و نیز برآمد ده‌ها چهر‌‌ه‌ به‌مثابه سخنگویان طبیعی و متعدداعم از زن و مرد در زندان و بیرون از آن می تواند در جلوگیری از مصادره و اقدام از بالای سرجنبش توسط موج سواران حرفه‌ای نقش آفرینی کند و به‌عنوان بستر وشالوده برای تکوین و بلوغ جنبش به سوی سازمان یافتگی بیشتر شبکه‌های گوناگون جنبش و در جهت همه جانبگی و سراسری شدن موثر باشد. طبیعی است اگر جنش خود سخنگوی خویش باشد، و به بسط هرچه بیشتر شبکه های خود در عین پرورش فعالین سازمانگر و سخگویان طبیعی و هم‌ آهنگ کنندگان شبکه‌های خود به شکل درون جوش نائل گردد، به‌همان اندازه که بتواند خلأ‌های موجود را پرکند، بهمان میزان می تواند ادامه‌کاری پیداکرده و از مصادره شدن خویش جلوگیری نماید.               تقی روزبه

گفت و‌گوی زیر پیرامون همین مساله و از پاره‌ای تحولات مهم و جاری در زیرپوست جنبش‌کارگری و معلمی  در ایران است که به‌مناسبت روزجهانی کارگر صورت گرفته است. 




 

https://www.youtube.com/watch?v=jwjEIGK6uHo

No comments: