Tuesday, July 08, 2025

شوخی تلخ تاریخ

 

شوخی تلخ تاریخ!

وقتی یک متهم به جنایتکارجنگی  نسل کشی، نامزد و کاندید جایزه صلح نوبل پیشنهاد میکند، نفس این پدیده بی کم و کاست حامل طنزی است گزنده، قبل از هرچیز پیرامون اوضاع برآشفته کنونی جهان، و فی نفسه در خود حکایت‌ها دارد که درونمایه آن قرارگرفتن سیرتمدن بشر در حرکت با دنده عقب و برسویه‌‌ تاریک خود است (تا چه زمانی و با چه پی‌آمدهائی‌). این که یک متهم به جنایت جنگی و تحت پیگرد، طبق موازین و معیاری‌های حقوقی همین جهان موجود، به خودجرئت می‌دهد که یک مافوق و یک جنایتکارجنگی دیگر را نامزدجایزه صلح کند، براستی یک شوخی تلخ تاریخ است.  

من آن رندم که گیرم از شهان باج / بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج!

چرا رند و چرا نا رِند و چرا نارو زن؟

در شرایطی که بی‌بی، استادشروع‌کننده جنگ و ناتوان از پایان دادن به‌ آن، در جنگ غزه و بن بست آن گیر‌می‌کند و در اصل گرفتارانفجاربحران مزمن و تاریخی حل نشده فلسطین و اسرائیل می‌شود، با فراکنی از آن و با گشودن جبهه جدیدی از جنگ به عنوان حمله «پیشگیرانه» و مبتنی بر «حق دفاع از خود و در همراهی دولت آمریکا، اینک به دیدارترامپ شتافته است، تا تز جمله مسیرپس از موج اول جنگ با ایران را گشوده نگهدارد. چنان که می دانیم دولت او با رویکردکلنگی کردن خاورمیانه، سودای ساختن خاورمیابه جدید بر ویرانه‌ّای جنگ را به سرگردگی اسرائیل، البته به نیابت از ژاندارم جهان بر سر دارد. راه حلش در موردگشودن بن بست غزه، در گام نخست جداسازی و تشکیل اردوگاه جدیدی برای حدود ۲ میلیون نفر با هدف تفکیک آن‌ها و حماس از یکدیگر، و سپس کوچ دادن مردم غزه به سرزمین‌های دیگر است. شکل دادن به خاورمیانه‌ جدید مدنظر چنان بار سنگین و شاقی است که رنج حمل بارطافت‌فرسای افسانه سیزیف که خدایان آسمان برای همیشه عمر او را محکوم به آن کرده بودند، رشک برانگیزاست. اما در سوی مقابل آن، طبع سیال ترامپ قراردارد که به همان اندازه که سریع و ناگهانی بحران و فاجعه می‌آفریند و همدست می‌شود، به همان سرعت‌هم خواهان جمع کردن آن و امتیازخواهی از ِقبل آن می شود.

بر چنین بستر و دیداری است که نتانیاهو و مشاوران ِرند و کمنداندازش که گویا سیاست ورزی را سراسر نیرنگ و حقه بازی می‌دانند، فکربکری به سرشان می‌‌زند: آن‌ها با در نظرگرفتن رگ خواب و خودشیفتگی علاج ناپذیرترامپ و میل وافر و مهارنشدنی‌اش به دریافت جایزه صلح، بدون پرداختن هزینه ای، با نگارش یک متن حاوی درخواست نامزدی ترامپ برای جایزه صلح، و این که او به عنوان معمارصلح در جهان و منطقه شایسته‌ترین کس برای دریافت آن است، و تقدیم نسخه‌ای از آن به او به دلبری پرداخته و به‌دیدارش می‌شتابند. در منطق لویاتان‌ها گزاره‌ای وجود دارد که طبق آن، اگر خواهان صلح هستی باید برای آن بجنگی (بر طبق فلسفه هابز وضعیت طبیعی جوامع انسانی همانا جنگ انسان‌ با انسان است ) و چنین است که نتانیاهو و ترامپ خویشتن را صلح‌جوترین رهبران جهان می پندارند. خوب، اگر بتوانند ترامپ را به دام کمندخود بیافکنند، چرا سرحلقه «رندان جهان» نباشند؟

اما چرا نا ِرند؟!

اگر بفرض در جهان وارونه کنونی شانسی هم برای ربودن جایزه صلح نوبل برای یک صلح‌طلب قلابی چون ترامپ و به قول خودوی استقرارصلح از موضع اقتدار وجود داشت، که البته در آنصورت‌هم بیش از آن‌که ترامپ را مفتخر می‌کرد، این نهاد را بدنام می‌کرد. اما نکته آن است که با پیشقدم شدن نتانیاهو همان میزان شانس اندک هم که وجود دارد، حالا احتمالا با خوردن انگ نام نتانیاهو، کسی که خود بدلیل جنایات جنگی و نسل کشی موردپیگرد قرار دارد و بدان شهره آدم و عالم است، دود شده و به آسمان‌می رود  و چنین است که آن‌گاه ترامپ سرگشته باید با خود زمزمه کند:

نه در مسجد گذارندم که رندی/ نه در میخانه، که این خَمّارخام است!

تقی روزبه ۲۰۲۵.۰۷.۰۹ 

 


No comments: