Friday, August 10, 2018

اقتداررژیم و کنترل نهادهای ورزشی، و بومرنگ شعارهای رژیم!


زیرذره بین:
از دست دادن کنترل نهادورزش، بومرنگ شعارها، و فراینددرهم شکستن اقتداررژیم!
اقتداررهرسیستمی در یک جامعه از طریق یک سری نهادها بر جامعه برقرار می شود. ازهمین رو بی اثرشدن این نهادها، به معنی درهم شکسته شدن اقتدارو کنترل نظام حاکم برجامعه و مردم خواهد بود. هم اکنون در ایران از مدتهاست که شاهد بی اثرشدن یکی از پس از دیگری نهادهای کنترل کننده رژیم هستیم. 
اقتدارهرسیستمی در جامعه از طریق یک سری نهادهای کنترل کننده  برقرار می شود. از همین رو بی اثرشدن این نهادها، به معنی درهم شکسته شدن اقتدار و کنترل نظام حاکم بر جامعه و مردم خواهد بود. هم اکنون در ایران مدت هاست که شاهدبی اثرشدن یکی از پس از دیگری نهادهای کنترل کننده رژیم هستیم. از جمله آن ها نهاددین، نهادخانواده با هنجارهای سنتی، نهادهای اقتصادی (مثل توان کنترل کننده بانک مرکزی و کنترل نرخ ارز و....)، نهادتبلیعاتی و صدا و سیما، نهادهای سیاسی هم چون اصلاح طلبان که نقش سوپاپ اطمینان را داشته اند (اصلاح طب-اصول گرا دیگه تمام ماجرا . باعتراف اصلاح طلبان اکنون نفوذهردو جریان اصول گرا و اصلاح طلب رویهمرفته ۲۰٪ می شود، خلوت و بی اثرشدن مساجد و بویژه نهادهای نمازجمعه ( که پشت به دشمن و رو به ملت در اصفهان، نقطه عطفی بود) و نیز نهادآموزشی که این جوانان خود از متن آن بیرون آمده اند و.... و اینک نهادهای ورزشی . تجمعات فوتبال بویژه با ترکیب عمدتا جوان خود همواره و بطوربالقوه به عنوان یکی از حلقه های مهم گسترش و توده ای شدن اعتراضات در شرایط بحران محسوب می شده است که اکنون شاهد فرایندفعلیتیافتن آن هستیم. در رابطه با پیوند میادین ورزش و سیاست و تلاقی ورزش با اعتراضات خیابانی، بنظر می رسد که اعتراضات امروزاستادیوم آزادی با حضوردهها هزارنفرشرکت کننده با شعارهای رادیکالی چون مرگ بر دیکتاتور نقطه عطف تازه ای باشد که حاکی از  دست دادن کنترل نهادورزش توسط رژیم است. اگر در نظربگیریم که رژیم و سرداران سپاه و سایر بخش های امنیتی رژیم از دیرباز با چنگ انداختن به این حوزه، کوشیده اندکه جوانان جامعه را کنترل نمایند و باصطلاح خشم و انرژی نهفته در آنان را باصطلاح مدیریت کرده و جهت بدهند، اکنون اما با چرخش اوضاع بزیان رژیم، این گونه میادین که بطورطبیعی امکان تجمع گسترده جوانان و مردم در یک محیط را فراهم می سازند، به نقطه آسیب و خطر برای رژیم تبدیل می شوند. رژیم نمی تواند ورزش را تعطیل کند، اما حتما سعی خواهد کردکه فضای آن را بیش از پیش امنیتی و نظامی کند که این خود بیانگرآن خواهد بود که دیگر قادر نیست به شیوه تا کنونی به سلطه خویش بر جامعه ادامه بدهد. و البته معلوم هم نیست که با ورودمحسوس نیروهای امنیتی به این میادین بر شعله های خشم جوانان نیافزاید.  

روند فراگیرشدن شعارمرگ بر دیکتاتور که گام ضروری برای برانداختن آن است به معنی تمرکزجامعه به کانون اصلی قدرت و ولی فقیه هم چون قلب طپنده نظام است که خود به معنی از کارافتادن مکانیزم های حفاظی آن است. کانون اصلی قدرت در نظام حاکم، طی چهل سال حاکمیت خود با انواع ترفندها و شگردهای تکنولوژی قدرت برای فریب و اغوای جامعه کوشیده بودند که دست چدنی و خونین خود را در پشت باصطلاح بخش انتخابی و مسٔولان و نهادهای گوش به فرموده پنهان نگهدارند. اما امروزه مردم آگاه شده و در صددند که بجای خیره شدن به عروسک های کوک شده خیمه شب بازی، آن دستانی را که سرنخ  آن عروسک ها را بدست دارد به میانه میدان بیاورند. او را از نهانگاه خود بیرون بکشند وبعنوان مسٔول اصلی و منشاء همه مصائب وفلاکت و مشکلات امروزجامعه و هم چون «دیرک برپادارنده خیمه نظام» به روی صحنه بیاورند. هم چنین دادن شعار«رژیم صهیونیستی همینه، همینه» نشان دهنده آن است که چگونه جامعه معترض و بی شماران خشمگین همان شعارهای فرافکنانه خود رژیم در طی این چنددهه را چونان بومرنگی به سوی خود وی برمی گردانند!

شعارمرگ بر استبداد در ورزشگاه آزادی طنین انداخت



No comments: