نقدی فشرده بریک گفتگو*
۱- آقای
سعید رهنما دراین گفتگو در راستای «زدن خرافههای نظری و برنامه ای چپ سنتی و
رادیکال» که دچاربحران است و سوق دادن آن به سوسیال دموکراسی(و سوسیال-لیبرالیسم)
که سالهاست به آن اهتمام می ورزند کاملا موفق بودند. در اصل آن چه را که مدتهاست
وجود داشت به شکل عریان به روی صحنه آوردند.
۲- واقعیت آن است که راه کارگر در پی بحران مرتبط با گرایشات درونی خود و عدم تحمل آن به عنوان یک سازمان چندگرایشی در برابرمدافعان سازمان یک گرایشی، عملا به دو جریان و سه گرایش تقسیم شد. یکی گرایش آقای شالگونی که خود را مدافع دموکراسی و مجلس موسسان می داند، گرایش دوم به شوراها ونظام شورائی و نفی مجلس مؤسسان باوردارد و گرایش سوم هم معطوف به چپ اجتماعی در برابر چپ معطوف به قدرت و دولت محوربود.
۳- آقای
شالگونی تمامی پاسخهای خود را با والله شروع کردند که بیانگرآن است که تا چه حد
به واژه تکانی و سکولاریستیکردن زبان خود نیازدارند.
۴- در
این گفتگوها کلا پنبه اصول و مبانی اساسی مارکسیسم مارکس زده شد: پنبه اصل زوال
دولت و هدف درهم شکستن ماشین دولت (باتفسیرو تقلیل آن به یک درک فاناتیک و کلنگی
کردن دولت)، مساله جداکردن کامل رهایی اجتماعی و رهایی سیاسی مارکس که اولی به
آینده های دور و ناکجاآباد تعلق دارد (عملابهنوعی اتوپیا) و دومی دستورکارجهان
اکنون ماست . جایگزین کردن سازش طبقاتی به جای مبارزه طبقاتی.
۵- عدم
درک دموکراسی همچون پدیدهای اجتماعی (مرتبط با زندگی اجتماعی) و تاریخمند و
درحال تعمیق از یکسوو عدم تقلیل آن به یک قدرت مشرف برجامعه و بیتوجهی به مصادره
آن توسط بورژوازی و مسخ و تهی کردن آن از سوی دیگر. بطوری که امروزه با
پیوندتنگاتنگ سرمایههای هیولاوش و دولت، بحران دموکراسی به یک معضل بزرگ تبدیل
شده است. د راین گفتگو حتی یک کلمه از دموکراسی مستقیم و رادیکال صحت نشد.
دموکراسی به عنوان امرفراطبقاتی بورژوائی و غیربورژوائی ندارد. گفته شد که چپ و
طبقه کارگر به «دموکراسی» با همان معنای بورژوازی برای پروردن خودنیازدارد و از
طریق آن می تواند به چپ و دارای پایه اجتماعی و تصرف قدرت نائل شود (البته نقیض آن
از طریق تجربه سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم دولتی پیشاروی ماست).
نکات
متعدددیگری چون آشفتگی درصورت بندی ائتلاف و همکاری با طبقات و گرایشهای دیگرو
درک آشفته از مفهوم دولت و کارکرد آن و نیز در ک از مفهوم «گفتمان» و فقدان نقد
برگسستهای اجتماعی این جریانها (و فرقه شدنشان) و فقدان درکی منسجم از بازسازی و
الزامات آن نیز وجود دارد که نقدآنها خارج از حوصله این یادداشت است.
در حقیقت
و صرفنظر از نیات و ادعاها و برخی تعارفها، این نوع بازسازی چپ چیزی جز بازسازی
آن در بساط بورژوازی وابزارها و الزامات آن و واقع بین شدن و رئال پولتیک شدن (اعم از بازار و سرمایه گذاری و غیره ) ولاجرم تکرار مدلهای تجربه شده
و ورشکسته شده پیشینی و یا بقایای کنونی آن نیست. پاسخها به معضلات جملگی از
زاویه سوسیال دموکراسی (ولیبرال سوسیالیستی ) به بحران «چپ» بود. بازسازی
در راستای انطباق دادن خود به الزامات نظام سرمایه داری و ایفاء نقش چپ آن، که
قبلا توسط سوسیال دموکراتها و سوسیال لیبرالها آزموده شده است. ورود از
این زاویه به بازسازی، خروجی اش همین رویکردی است که در این دیار می تواند پایانی
تلخ و تراژیک-کمیک برای این بخش از چپ سنتی داشته باشد.
*- دیالوگ سعید رهنما و محمدرضا شالگونی درباره
راه بردها و راه کارهای چپ سوسیالیست.. بازسازی گفتمان چپ
https://www.youtube.com/watch?v=V2FgFtzlPL8&t=27s
No comments:
Post a Comment