Sunday, November 09, 2025

پدیده زهران ممدانی؟

پدیده زهران ممدانی؟

 بنظر آنچه که درموردممدانی تازگی دارد و به این پدیده ابعادمهمی داده است همانا وعده ها و شعارهای او  در چهارعرصه ۱) معیشت که از قضا شعارخودترامپ هم برای جلب طبقه کارگر ناراضی از عملکردجهانی سازی سرمایه داری و رقابت‌های جهانی و نیروی کارارزان اقتصادهای نوظهور و مهاجرت نیروی کار...  بود که کلا حمایت فعال دموکرات ها از این نوع جهانی سازی، و مخالفت ترامپ با آن، گرچه موجب پیروزی ترامپ شد، اما واقعیت این است که در دوره اخیردولت ترامپ، برخلاف ادعاها ووعده‌هایش، سیاست های او درمجموع موجب افزایش قیمت‌ها و هزینه‌های زندگی درهمین یک سال اول حکومتش شده است و معلوم شده که جز ادعاهای پر طمقراق کاری نکرده است، ۲) دفاع از شمولیت، تنوع و برابری (در برابرسیاست اصلی‌ اجتماعی ترامپ مبنی علیه تنوع، برابری و ادغام است ( خارجی ستیزی، علیه تنوعات جنسیتی و هرگونه امتیازمثبت به اقشارتحت تعبیض و غیره و بسیاری را زیرضرب قرارداده است)،  ۳) علیه اقتدارگرائی دولت مرکزی و مداخلات غیرقانونی آن در وظایف گوناگون مربوط به اختیارات ایالات ها  و ارسال نیروهای نظامی بر فرازفرمانداران ...  و۴) بالأخره محکوم کردن جنگ غزه و نسل کشی بوده است ( بویژه که ابعادجهانی یافته و باکمانه کردن در خود آمریکا و میان جوانان ....). البته او در کنارطرح وعده‌‌های روشن برای مطالبات معیشتی مشخصی مثل دسترسی فرودستان به خدماتی چون پیرامون مهدکودک و حمل و نقل  و مسکن و...  با تکیه بر جوانان و بسیج شبکه‌ها اجتماعی،  کارزارموفقی برپاکرد (همان مسیری که سندرز نیز  قبلا در انتخابات ریاست جمهوری  به نحودرخشانی از آن‌ بهره گرفته بود ). 

مجموعه این عوامل، آنهم درکلان شهرپرجمعیتی (۲۰ میلیونی) مثل نیویورک که هم فشارزندگی و فقر و هم درهم آمیختگی تنوع جمعیتی و اجتماعی بالائی دارد، بیش از پیش جاذبه داشت. با این همه او بیش از آن که بیانگر یک جریان سیاسی و مطالباتی مستقل و بیرون از حزب و ساختارهای دولت و قدرت باشد در پیوند با حزب و جناح چپ و حمایت  آن مطرح بوده و هست. طبعا قضاوت واقعی در میزان موفقیت ورهگشایی برنامه‌‌هایش، پس از آزمون وعده‌هایش و این که تا چه حد بتواند و باو اجازه دهند که به وعده‌هایش عمل کند محک خواهد خورد. پیشاپیش روشن و قابل پیش بینی است  که با چالش‌های بسیاری مواجه شود. چرا که او هم از سوی جناح میانه و راست حزب  و هم از سوی ترامپ که عملا باو اعلام جنگ داده زیرفشار قرارخواهد داشت. سوای شوق و اشتیاقی که برانگیخته، که برای تقویت روحیه ممکن بودن شکست ترامپ و ترامپیسم اهمیت دارد.  تنها در آینده اگر که بفرض مسیرویژه ای را گشوده باشد،  می توان در موردش صحبت کرد. بنابراین بطورخلاصه اهمیت پیروزی او بنظر در عرصه هائی است که به آن اشاره شد که بیشتر به شکل نمادین مهم هستند تا گشودن بفرض پارادایمی جدید و قابل تأمل در عرصه بحران سرمایه داری... .  یکی از سخنان مهم وی این بود که « پیروزی او  راه  پیروزی حزب دموکرات بر ترامپ و جمهوری خواهان را نشان داده است» که همان بیانگر محدوده کنش‌گری وی در چهارچوب رقابت‌های حزبی دوجناح اصلی است.  این نکته که او در ایالتی که همواره این حزب در آن نفوذ داشته و با حمایت آن و در غیاب رقیبی مهم پیروز شد دلالت برهمان محدوده کنشگری دارد.هم چنین نباید فراموش کنیم که اکنون مدتهاست  که حزب دموکرات از جنبش اشغال وال استریت به بعد، از اوباما باین سوبرای پیروزی درانتخابات به اشکال مختلف از ائتلاف با جنبش‌های اجتماعی و برخی شعارهای چپ بهره برده است، بطوری که حالا هم محل دعوا بین دوحزب حول آن بخش بودجه است که به تعطیل ۴۰ روزه دولت آمریکا انجامیده، حول بیمه معروف به اوباماکر است، و بایدن هم اساسا برپایه چنان ائتلافی بر ترامپ پیروز شد. اما نهایتا بدون آنکه ساختارهای حزبی اجازه دهد که آن ها  بر سیاست های کلان حزب مسلط شوند. با این وجود نباید از این شکاف‌هایی که سرمایه داری درمواجهه با بحران‌ها دچارش می شود، برای پیشروی جنبش‌های اجتماعی و طبقاتی و برای طرح  و تعمیق مطالبات ضدسرمایه داری و ضدسیستم و بسیج عمومی حول آن‌ها غفلت ورزید.

No comments: