اعتراضات: یادداشت دوم
دو مهم ترین مساله حاد واضطراری لحظه های کنونی را وضعیت جنگی و فلاکت عمومی تشکیل می دهند. دو فاجعه ای که تعیین کننده سرنوشت کنونی و آینده کشور بشمار می روند. در راستای آن این که چه طبقه و چه نیروهای اجتماعی بتوانند در پاسخ به این دو معضل نقش آفرینی کنند، وجه مهم دیگری از مسیر پیشروی و آینده را تعیین خواهد کرد.
شاخص مهم در این رابطه درجه هم پوشانی و گره خوردن واقعی و عملی مطالبات اخص صنفی این یا آن قشر و طبقه با فلاکت و گرانی عنان گسیخته است.
هرجریان و طبقه اجتماعی که بتواند در مقابله و اعتراض به این دومساله بویژه حول مساله گرانی و فلاکت عمومی که اکنون کانونی شده مقابله موثر بکند، هم گفتمانی و هم مهم تر از آن کنش میدانی، بدرجه ای که این مقاومت پایدار باشد، بسیج کننده بوده و می تواند نقش مهمی در تحولات جامعه و نیزدامنه نفوذ گفتمانی آن داشته باشد. تاکید مکرر بر فراگیری فلاکت عمومی و جهش ارز و قیمتها به مثابه شاخصی از آن، به معنی آن نیست که الزاما و بخودی خود جنبشهای مطالباتی کارگران و معلمان و قاطبه مزدبگیران و زحمت کشان نیروی محرکه و پیشتاز آن باشند.
واقعیت آن است که گرچه کارگران و معلمان و زحمتکشان سالهای طولانی است که باشکال گوناگون برای مطالبات صنفی مبارزه کرده و می کنند و هیچگاه هم صحنه را رهانکردهاند و برای آن هزینه هم پرداختهاند، اما متاسفانه تاکنون نتوانسته اند ( چه در دوره خیزش ۱۴۰۱ و چه از آن زمان تاکنون) خواست های مطالباتی خویش را با خواست عمومی گره بزنند و در سیمای سوژه رهایی از فلاکت و گرانی ظاهرشوند (این مساله دلایل پیچیده خود را دارد که فعلا خارج از حیطه این بحث است). اما باید بدانیم که در یک بحران بزرگ اقتصادی و فلاکت گسترده، وقتی چرخه تولید و بازتولید اقتصاد (ولو در چهارچوب کارکرد یک اقتصادبیمار و رانتی و ضعیفی چون اقتصادسیاسی جمهوری اسلامی) به نقطه بحرانی و تهدیدکنندهای می رسد، نه فقط لایههای زحمتکش که لایه های متنفع بورژوائی از ِقبل رژیم نیز متضررشده و ناراضی می شوند. آنها از وضعیت تعلیق و بی اعتمادی حاکم بر فضای جامعه و کسب و کار خشمگین هستند چون می بینند که دولت دیگر قادر به انجام وظیفه روتین وحتی حداقل خود یعنی تضمین بازتولید چرخه اقتصاد و انباشت سرمایه و سودآنها نیست. در چنین شرایطی تنش بین طبقات اقتصادی با طبقه سیاسی تشدید می شود. چنان که اکنون بازار و بازاریها از افزایش بی مهار ارز و قمیت ها و نیز سقوط قدرت خریدمردم که موجب کسادی و بی رونقی کسب و کار آنها شده است خشمناک هستند. مشخصا در شرایط کنونی افزایش شتابان نرخ ارز و کاهش شدید ارزش پول ملی( و دلاریزه شدن اقتصاد)، هرگونه برنامه ریزی و قیمت گذاری و ثبات نسبی را بزیرسوال برده است. و اساسا در شرایط سونامی تورم و سقوط ارزش پول که اکنون سایه سنگین خود را بر فضای اقتصاد و جامعه افکنده است، این داشته ها و پساندازهای متوسط و پائین هستند که مثل برف در هوای تموز آب شده و محو می شوند. وهمه دارندگان سرمایه پولی و ملی ـ بجز صاحبان امتیازویژه و رانت خواران و باصطلاح کاسبان جنگ و بحران- باید برای ماندن روی آب و حفظ موقعیت خود را به آب و اتش بزنند.
پیوند امرصنفی و منافع اخص یک قشر با امرعمومی و فرصت ها و تهدیدها:
در شرایط کنونی و چنان که اکنون شاهدهستیم ، این بازاریان ( با درنظرگرفتن وزنشان در ساختارکنونی وسوابق تاریخیاشان) هستند که جرقه نخست را در مورداعتراض به گرانیها را، بدلیل پیوند منافع اخص شان با گرانی به مثابه امری سراسری وعمومی برافروخته اند. چرا که عملا نوعی همپوشانی بین منافع اخصشان با امرعمومی نارضایتی از مساله گرانی (و مشخصا بی ثباتی قمیت ها و گرانی و ارز) بوجودآمده است. آن ها آغازکننده هستند اما آیا پایان دهندههم خواهند بود؟.
بطورکلی این همپوشانی با توجه به ظرفیت تاریخی این قشر و پیوندهایش با نظام و نیز باعتبارتجربه های قبلی، یک هم پوشانی موقت و نه پایدار محسوب می شود. هم اکنون نیز حاکمیت ضمن بکارگیری تهدید و فشار، درحال صحبت و چانه زنی برای راضی کردن آنهاست ( از جمله نشست اخیر پزشکیان با آنها). گرچه رژیم بدلیل تهی بودن دست و بالش و عمق بحران، قادر نخواهدبود رضایت صنوف را جلب کند. اما جنبش مطالباتی با سمت گیری علیه فلاکت عمومی هنوز سخنگویان و نمایندگان واقعی و پایدار خود را ( و با هدف تحقق عدالت اجتماعی) را ندارد واین بزرگترین حلقه مفقوده لحظههای کنوی است. برای پرکردن چنین حفرهای کارگران و زحمتکشان و جنبش مطالباتی باید بتوانند در قامت نیروی مقابله با فلاکت و گرانی و قحطی وارد میدان شود. آیا آنها خواهند توانست در تناسب با نیاز لحظه های کنونی بحران و فراتر از سطح فرورفتن در مطالبات اخص این یا آن واحد و صیف و این یا آن بخش کارگری مطالبات خود را با امرعمومی فلاکت و گرانی عمومی گره بزنند و پیشتاز مبارزه سراسری در مقابله با فلاکت و گرانی عنان گسیخته گردند؟ این یکی از مهمترین پرسشهای لحظه های کنونی است؟ ناتمام
No comments:
Post a Comment