هماندیشی چپ: زندان شاهنشاهی و شکنجههای ساواک
گفتوگوی
علی ندیمی با تقی روزبه- بخش اول +دوم
بطورکلی سه نکته مهم در این گفت و گو عبارتند از نخست: شکنجههای ساواک به دو نوع متمرکز و غیرمتمرکز استوار بود که در موردشق اخیر کمتر صحبت شده است. نکته دوم، ساواک شاه و رئیس سرشکنجه گراصلی آن پرویزثابتی از سالهای ۵۴ به بعد با نگرانی از رشدجنبش و اعتراضات مردم به فکر تهیه لیستهای تصفیه خونین زندان از کادرها و فعالین اعم از فداییان و مجاهدین و دیگرجریانها افتاده بودند که بزعم آنها نباید زنده می ماندند. ترور و قتل حکو متی زنده یادان بیژن جزنی و ۸ نفردیگر در واقع اولین سری از سیاست تصفیه زندانها بود. گرچه سیرشتابان تحولات جامعه و فشارهای بین المللی ، امکان و اجازه اجرای کامل این تصمیم شوم و جنایتکارانه را به رژیم شاه نداد. سومین نکته، کانونی شدن مقوله زندان و زندانیان سیاسی به عنوان شاخص عمده جو سرکوب و ترور و ارعاب در رژیم ستمشاهی و گشودن شدن درب زندانها به روی صلیب سرخ بین المللی را می توان گام نخست عقب نشینی شاه در برابرفشارهای داخلی و جهانی دانست؛ پیش از آنکه شاه در پی تظاهرات گسترده و میلیونی مردم «صدای انقلاب » را بشنود.
واقعیت آن است که در وهله نخست برای مردم و قاطبه آن، فاشیسم نه در انتزاع که در زندگی واقعی و ترجمه شده به دردها و مصائب و فلاکت آنها معنا دارد و از قِبل آن وارد صحنه و تصفیه حساب با رژیم می شوند. چنان که مبارزات دودهه اخیرکارگران و معلمان و دانشجویان بخوبی نشان داده است که مردم از طریق طرح مطالباتشات و پیوندآن با حاکمیت مبارزه می کنند و گرنه بسیج و واردفارسرنگونی نمی شوند. کارگران و معلمان و دانشجویان همه وهمه در بیانیه های مکررخود چنین کرده اند. از جمله علیه فقر و طبقاتی شدن جامعه و آزادسازی قیمت ها و شوک تراپی ها... و علیه پولی وکالایی کردن آموزش و پرورش توسط معلمان ...و یا کارگران شرکت واحد و هفت تپه وغیره با شعارعلیه خصوصی و خصولتی و علیه نئولیبرالیسم هاررژیم همراه بوده است. معنی آن این است که فاشیسم بدون تکبه بر مناسبات اقتصادی و سیاسی معین، نمی تواند برای مردم معنا داشته باشد. لاجرم نفی این مناسبات بطورمشخص و ارائه بدیلی برای آن در مبارزه علیه فاشیسم رهگشا خواهد بود. شما نگاه کنید به مرزبندی های مردم کردستان، بلوچستان، دانشجویان، نفتی ها و کارگران در کلیت خود و انتشارمنشورداخلی و یا منشورزنان در داخل و خارج و مرزبندی آن با اقتدار گرایی سلطنت... هرچه هم خطر بازگشت سلطنت بیشتر شود مطمئن باشید که این نوع مرزبندیها بیشترهم می شود. ضمن آن که تاریخ نشان داده است بازگشت به گذشته و تثبیت آن هیچ گاه بدون مشت آهنین ممکن نبوده است.