Tuesday, March 04, 2014

!بلاتکلیفی بین مردن و زنده ماندن و خودکشی سکینه آشتینانی

!رنج بلاتکلیفی بین مردن و زنده ماندن، و خودکشی سکینه آشتیانی

 گزارش ها حکایت از اقدام ناموفق سکینه آشتیانی به خودکشی دارد.  پزشکان توانسته اند او را نجات دهند. رژیم سنکسار و قصاص چندسال پیش زیرفشارسنگین افکارعمومی نتوانست حکم سنکساراو را اجراکند با این وجود بدون آنکه بطوررسمی حکم اعدام و قصاص او را الغاء کند، عملا وی را در بلاتکیفی فرساینده ای قرارداده است که چه بسا تحمل طولانی آن بسی دشوارتر از مرگ باشد. 
به مصداق  مرگ یک بارشیون یک بار، در موردسکنیه می توان گفت که شرایط حاکم بروی در حکم  مرگ ( در انتظار) یک بار، و شیون اما صدباربوده است. بهرحال اقدام به خودکشی قاعدتا نمی تواند دلیلی جزرهائی از رنج چنین زندگی فرساینده ای داشته باشد. بهمین دلیل مسؤل خودکشی او کسی جز رژیم و دستگاه قضاوت عهدقرون وسطائی آن نیست. تنها فشارسنگین افکارعمومی به رژیم می تواند تسکینی برآلام بی پایان سکینه و سکینه ها باشد. مطلب زیر همان زمان  در ارتباط با خواست نیرومند جامعه جهانی  در مخالفت با قصاص سکینه نگاشته شد. اما این فشار با عقب نشینی مصلحتی و ظاهری رژیم از شدت و حدتش کاسته شد و عملا دست رژیم  برای اعمال فشاربه وی به  شکلی دیگر و البته نسبت به دیگرقربانیان مشابه او بازگذاشته شد. امروزه که حکومت اسلامی  حتی اشاره کوچک یک روزنامه به قصاص را تحمل نمی کند، خودکشی سکینه بار دیگر اهمیت تداوم آن فشارها علیه این نوع آدم کشی ها ی رسمی را یادآوری می کند.و اجازه ندهدکه حقوق بشرقربانی منافع دولتها و دادوستدهای اقتصادی گردد.
شهروندی جهانی و دردسرهای جمهوری اسلامی!. ابرقدرت افکارعمومی!. مدتی است که مخالفت با حکم سنگسارسکینه محمدی و مقابله با آن تبدیل به یک کارزار جهانی شده است که پیش از آن کم سابقه بوده است و بیادماندنی و درس گرفتنی. دامنه چنین مخالفتی چنان گسترش یافته و همه گیر شده که حتی مقامات مهمی چون رئیس جمهور آمریکاو صدر اعظم آلمان  و وزیر امور خارجه فرانسه نیز به ابراز مخالفت علنی با آن پرداخته  و خواهان لغو آن شده اند. با این وجود موتور اصلی این اعتراض های جهانی خیل گسترده ای از فعالان حقوق بشر و سازمانهای مدافع حقوق زن  و روشنفکران و هنرمندان در اقصی نقاط جهان و از جمله فعالین ایرانی هستند که به اشکال گوناگون و ابتکاری، برانگیختگی و اعتراض وجدان بشریت را نسبت به خطر وقوع این جنایت به نمایش می گذارند. بطوری که فوکوس افکار عمومی و نظارت روزمره آن نسبت به چگونگی پیشرفت این پرونده و اقدامات دستگاه قضائی در این باره بدجوری رژیم  جنایت و اعدام را در مخمصه قرار داده است. اشکال اعتراضی بسیار متنوع بوده و از تجمع و طومار و نظارت و خبر رسانی روزمره و دهها نوع دیگر گرفته تا نیمه برهنه شدن زنان معترض به آن در اوکراین- اقدامی که عمله و انصار رژیم در اوج خشم آنرا “اعتراض مبتذلانه” نامیده اند- را در بر می گیرد. 
 برای مقابله و بی اثر ساختن این حساسیت  و برانگیختگی جهانی، رژیم تبه کار ولایت فقیه، تلاش های مذبوحانه و فراوانی را بکار گرفته است: تشکیل شوهای تلویزنی مبنی بر اعتراف گیری از سکینه محمدی و فرزند وی، تا دستگیری وکلای مدافع  و خبرنگاران آلمان و اتهام جاسوسی به آنها. آخرین اقدام از این نمونه شوی تلویزیونی جدیدی است که  پیرامون این مساله ترتیب داده  و از زبان سکینه و فرزندش در مذمت جهانی شدن این پرونده  و تخطئه این اعتراضات بر پا کرده است. غافل از آنکه طشت رسوائی این نوع نمایشات مضحک و مهوع از بام افتاده است و بر عکس بیش از پیش موجب افزایش انزجار و خشم عمومی و بر ملا شدن ماهیت نا انسانی و آدمخوار نظام اسلامی می شود. مشکل رژیم آن است که هم اجرای سنگسار سکینه برایش بیش از اندازه پر هیزینه شده  است و هم هر نوع عقب نشینی می تواند تعبیر به شکست وی و پیروزی مخالفان سنگسار و تشویق آنها گردد. و با توجه به اینکه حاکمیت اسلامی در فاز انحطاطی خود بیش از هر زمان مترصد اعمال خشونت و اجرای قواعد قرون وسطائی فقه اسلامی است، این عقب نشینی برای رژیم  دارای پی آمدها و عواقب فراموردی است.  رژیم نگران تسری و تعمیم این گونه فشارها به عرصه ها و موضوعات و جنایت های بیشمار دیگری است که هر روز و هر ساعت مرتکب می شود. از همین رو کوشش می کند با ترتیب دادن سناریوهای گوناگون و تاخت زدن این مساله با مسائلی چون جاسوسی و یا با حربه اعتراف گیری و محتملا تغییر نوع مجازات از سنگسار به اعدام و نظایر آن برای خود راه گریزی پیدا کند.
و این درحالی است که کوچکترین اقدام و ترفند و مانورش زیر ذره بین نگاه فعالین و افکار عمومی جهان قرار دارد. ما با یک پرونده با برد جهانی مواجهیم، فی الواقع مخالفت با ارتکاب چنین جنایت سبعانه ای، کیفرخواست علیه رژیمی است که بقاء و دوام خود را در انجام این گونه  آدم کشی ها می داند. اینکه بشریت امروز نمی تواند ارتکاب به چنین قساوتی را شاهد باشد و دم بر نیاورد، آن چالشی است که ارکان نظام نابهنگام ولایت فقیه را به لرزه درآورده است.    در هرحال کانونی شدن سنگسار سکینه محمدی در مقیاس جهانی، نمونه درخشانی است از ماهیت جهان شمول حقوق پایه ای بشر صرفنظرازمقررات و تعلقات ملی و قومی و مذهبی و بویژه حساسیت روزافزون نسبت به بی حقوقی مضاعف زنان که نقض فاحش آن در رژیم ولایت فقیه و نظام های مشابه آن بیداد می کند.
هم چنین شاهدی است بر فرایند پژمرده شدن  تدریجی قلمرو اقتدار حاکمیت دولت -ملت ها و مرزهای ملی  و در هم شکسته شدن حرمت و تبعیت آور بودن قوانین ملی- بومی و بالأخره بیانگر نقش فشارافکارعمومی در جهان در حال بی مرزشدن. از قضا یکی از خطاهای استراتژیک جمهوری اسلامی همانا نادیده گرفتن نقش روزافزون عوامل فرامرزی و سست شدن برج های حفاظتی قلمروهای ملی است که موجب ارزیابی های غلطی از معادله توازن نیرو می گردد. دستگاه حاکمیت ( از زبان امثال احمدی نژاد و و سرداران و سایرباندهای افراطی) با عربده های پایان ناپذیرخود دایما از الگوی نظام جمهوری اسلامی برای جهان دم می زنند که گویا برای تمامی مشکلات و دردهای جامعه امروز بشری نسخه های حاضر آماده و نجات بخشی درخورجین خود دارند. آنها خود را قدر قدرتی فرهنگی و ارزشی می دانند که آماده اند برای حل مشکلات جهانی پای میز مذاکره با قدرت های بزرگ به نشیند. دلیل عمده این نوع هذیان گوئی ها، کانونی شدن بیش از پیش تحولات درونی ایران در مقیاس جهانی است. او “راست” می گوید. در واقع  اقدامات تبه کاران حاکم  بر مردم ایران در جهان امروز “الگو” شده است ولی نه برای سرمشق گرفتن بلکه یک الگوی منفی که مشام جهان را می آزارد. 
 یعنی الگوئی که برای تقویت رهائی و آزادی و مدنیت انسانی در جهان باید با تمام مظاهر آن مبارزه شود. در حقیقت فوران رسوبات و گنداب ها و مانداب های قرون وسطائی در قرن بیست و یکم، وجدان  بشریت را به درد آورده و سبب نضج عزم و انگیزه ای شده است برای تصفیه حساب با بقایای چنین رسوباتی در جهان نوین.
دراین میان مردم ایران بیش از شهروند هر کشوری باید با وجدان معذب خود و با رسوبات بجا مانده از کثافات قرون وسطا و سهم خویش در آن تصفیه حساب کنند. نمره دستگاه ولایت  در جهانی کردن مبارزه با رسوبات و لجن های تاریخی ۲۰ است !

No comments: