Friday, October 11, 2024

جنگ و صلح؟ کدامیک؟ در پاسخ به یک انتقاد:

 جنگ و صلح؟ کدامیک؟:

درپاسخ به یک انتقاد پیرامون «اگر به‌دنبال جنگ خوب و بد می گردید، دنبال سراب می دوید!»*.

آقای بهرنگ گرامی*، من صلح را از حاکمیت نخواسته‌ام. برعکس گفته‌ام که جنگ افروزی حاکمیت را می‌توان با شعار صلح به چالش کشید و سلطه آن را به مسیرزوال و حذف انداخت. گفته‌ام که مقاله هرم را وارونه نهاده است. حاکمیت گوشش به هیچ چیز بدهکار نیست و بیشتر از همه به برانداری. بنابراین ما همانطور که در عرصه‌های دیگر مبارزه می‌کنیم در این‌جاهم باید مبارزه کنیم. با جمع آمد هرچه بیشتر نیرو و اعتراض و توانمان برای تحمیل صلح و علیه جنگ افروزی، مثل هر مورد دیگر. مهم آنست که ما از منظر ارزش‌های انسانی، و نه کیش خشونت و ویرانی با تکیه به نیرو و آگاهی خود و نه امیال و مطامع قدرت‌‌ها که اساسا هیچ نسبت و سخیتی با آمال و خواست مردم ندارند و به مردم صرفا به مثابه ابزاری برای اهداف خود می نگرند مبارزه ‌کنیم. 

ضمنا بدانید که برخلاف تصورتان جهنم انتها ندارد. یعنی همین وضعیت موجود در ایران اگر هوشیارانه و سنجیده و اگاهانه برای تغییر آن به سود شرایط بهتر همراه نباشد، درست دروازه جهنمی را باز می‌کنیم که آرزوی بازگشت وضعیت فعلی تبدیل به حسرت خیلی‌ها شود. و در منطقه هم بارها آن را آزموده‌اند و گرفتارهمین چرخه معیوب شده‌اند. نمونه ۷ اکتبر حماس با انگیزه رهایی از شر اشغال و قیمومیت یکی از همین موارد تیپیک گشودن درب جهنم بود. در افعانستان و سوریه و عراق و... نیز. بنابراین در شرایط کنونی جهان هیچ افق نجات بخشی در سایه دامن زدن و برافروختن و پیشروی از طریق جنگ وجود دارد. درجامعه خود ما مجاهدین در گذشته با همین تصور با اقدام به هزار ان ترور و دادن هزاران کشته آن را آزموده‌اند. منطقه پیرامون خودمان اشباع از این نوع خشونت و گشودن درب جهنم است.

براستی داریم ازچه چیزی صحبت و دفاع می‌کنیم؟ از تغییر نظام در شرایط بس خطیر منطقه و جهان بهم‌ریخته امروز، به گونه‌ای که در این اوضاع خطیر که تنازع بقاء تنگ نظرانه سخن نخست را می گوید بدست خودمان ضربه فنی نشویم. هم دروازه جهنم را بروی خودمان بازنکنیم و هم به نحوی هوشیارانه پیش رویم که به هدف برافکندن حاکمان و آزادی برسیم. اوضاع البته بشدت پیچیده و بغرنج است. اما ما تجربه‌‌های مثبت هم داشته‌ایم. با عاملیت خودمان یعنی خیزش زن زندگی آزادی، به میدان آمدن زنان و جوانان و دانشجویان و حمایت کارگران و معلمان و روشن‌فکران و... حتی با مشارکت و نقش‌آفرینی استان‌هایی چون بلوچستان و کردستان.... ، مسیر پیشروی را روشن کرده‌ایم. و تاکنون هم دستاوردهای مهمی داشته است. چه کسی باور می‌کرد که در حکومت اسلامی با سلطه آپارتاید جنسیتی زنان بتوانند با نفی حجاب مدنظر رژیم که آن را به گفته خودشان ناموس و رمزبقاء و پرچم نظام می‌دانستند و می‌دانند و رهبرنظام آن را حرام شرعی و سیاسی اعلام کرده است، پرجم نظام را عینا رادان استفاده است... درخیابان‌ها و معابر و مغازه‌ها بدون حجاب رژه بروند؟ آیا از پتانسیل این نوع نافرمانی پرشکوه و برآمدآن غافلید؟ این مسیر با جمع آوری نیرو و کنشگری مثبت و رهای‌بخش حول خواست‌ ها و مطالبات اثباتی و دموکراتیک مردم ممکن و مقدور شده است. یعنی در راستای همان کلان مطالبات رهایی زن، بازپس گیری زندگی مصادره شده و تأمین آزادی و دمکراسی و پلورالیسم... 

در پایان کوتاه اشاره کنم که بحران فلسطین و اسرائیل پیشینه خود را دارد که تمامی نهادهای رسمی جهان بقول نتانیاهو در سخنرانی فقط بیش از ۱۰۰ قطعنامه علیه اسرائیل صادرکرده‌اند. در غزه تنها ۲۸۹ نفر امدادگر سازمان ملل زیر بمباران اسرائیل و بی‌سابقه درکل تاریخ سازمان ملل به قتل رسیده‌اند. دولت اسرائیل دبیرکل سازمان ملل را بزرگترین ننگ تاریخ اعلام کرده و ممنوع‌الورود به اسرائیل و سرزمین‌های تحت کنترل خود. پاپ و همه نهادهای بین المللی حقوق بشر و از جمله اکسفام آن را محکوم می‌کنند. بنابراین یک بحران مزمن تاریخی و مستقل از حکومت ایران است که البته دولت‌های منطقه و بویژه حکومت اسلامی از آن بسودمنافع و اهداف خود سوء استفاده می‌کند که محکوم است. اما مساله بحران فلسطین را نباید به این دعواها تقلیل داد بویژه که در مقاله آقای طبری نیز اصل مساله یک جانبه مطرح شده است. تقی روزبه

*- آقای روزبه عزیز چنان از جنگ سخن می‌گویید که گویا برای شروع و یا ادامه جنگ از مردم نظر خواهی خواهد شد و شما می‌خواهید با ذکر خطرات جنگ رای مردم را بنفع صلح و یا نه جنگ و نه صلح معطوف نمایید یعنی که حاکمیت اینقدر رای مردم برایش اهمیت دارد که از جنگ منصرف شود. دوست عزیز مگر حاکمیت به صدای مردم گوش کرده که نه غزه و نه لبنان... حتی برای این شعار جرم‌انگاری هم کرده زمانیکه از رهبران متخاصم یک کشور در مراسم تحلیفی که با شعار تعامل با جهان رای گرفته از رییس متخب جمهور و طرفدارانش نظری پرسیده و یا حداقل احترامی گذاشته که باعث ترور آن توسط دشمنانش در ایران گردیده آیا هدف اعلام شده آن و گروه‌های ساخته پرداخته او به جز نابودی است؟ نابودی هم که با حرف نیست پس ادامه این سیاست جنگ است چه ما مردم بی‌اختیار بخواهیم و یا نخواهیم. آری جنگ بد است سخت است نابودی دارد و همه ما می‌دانیم اما گرفتار حکومتی هستیم که گوشش به حرف ما نیست و برای این مردم در غایت به قول خودش حماسه حسینی می‌خواهد و تنها در یک صورت کوتاه می‌آید یا طرفش به اندازه‌ای قدرتمند باشد و شاخک‌های نظامی او و دنباله‌هایش را کوتاه کند و یا اینکه باز دارندگی‌اش را آنقدر قوی کند و معیشت جامعه را در چاه ویل نظامی‌گرایی‌اش بریزد که با حفظ توان تهاجمی کسی جرات مقابله با آن را نداشته باشد شما با کدام موافق هستید .بهرنگ. 

دنبال سراب می دوید!

 

No comments: