با تحریم فعال و گسترده ا«انتخابات» ریاست جمهوری رژیم، می توان آن را به یک نقطه عطف یعنی یک رفراندوم بزرگ و کوبنده «نه» به رژیم حکومت اسلامی و شکل گیری یک قطب فعال ضدسیستم، تبدیل کرد...
در این برنامه نگاهی داریم به آخرین رویکرد های حکومتی و به نظرکرده اصلی آن.، سرنوشت محیط زیست و کاهش شدیشدنرخ رشد جمعیت از زبان کارگزاران رژیم و علت های آن. جنبش اعتراضی و تحریم، و در انتها به بحران فلسطین و اسرائیل..
تردیدی نیست که بحران تاریخی و مزمن فلسطینی ها و اسرائیل واردفارجدیدی شده است. شدت و ابعاددرگیری ها و تلفات و خسارت چنان است که نه فقط منجر به شکل گیری وضعیت جدیدی در منطقه و به حالت فوق العاده و نوعی شبه جنگ داخلی در اسرائیل و یا میان اسرائیل و فلسطینی های بیرون از خاک اسرائیل و در غزه شده، بلکه به یک مساله مهم و حادبین المللی هم تبدیل گشته است. گرچه دولت آمریکا با نگرانی از این نتیجه نشست شورای فوق العاده شورای امنیت که می تواند عمدتا به محکومیت اسرائیل و سیاست های سرکوبگرانه آن منجرشود، مانع از این نشست فوق العاده شده است.
تمرکزاصلی رسانه ها و مفسران عموما بر روی آن چیزی است که خامنه ای پیرامون فایل صوتی گفت؛ و این در حالی است که نکته اصلی از قضا آن چیزی است که او نگفت و باید آن را از میان سطوراین سخنرانی در یافت: پیرامون مداکرات هسته ای. اگر در نظربگیریم که منشا اصلی شعله ورشدن منازعات و دعوای کنونی در ساختارقدرت پیرامون تداوم مذکرات حساسی است که در جریان است و صف آٰرائی حول خائن و جاسوس بودن حول آن شکل گرفته است، و خامنه ای حاضر نشد کلامی پیرامون این مساله اصلی سخن بگوید، آن گاه می توان به تفسیر و تاویل و جایگاه سایرفرازهای سخنان او پی برد که چه بسا بخشا برای پنهان نگهداشتن آن مورداستفاده قرارگرفته است.
انتشارفایل صوتی ظریف که رعشه براندام نطام
افکنده از چه چیزی حکایت می کند؟ و چرا تا این حدموجب شوک و زلزله سیاسی در داخل و
به ویژه ساختارقدرت شده است؟ اهمیت اصلی آن در چه چیزی است؟
در برنامه چشم اندازها این هفته، در باره نتایج مذاکرات ۴+۱ ورژیم اسلامی و چشم اندازهای آن در بستر بحران اقتصادی و کرونایی ،اعتراضات مال باختگان بازنشستگان و پیش بینی های ادامه وگسترش این اعتراضات ،انتخابات ۱۴۰۰ وسیاست چراغ خاموش بیت رهبری، و معنای برنامه «نئوکنیزیانیسم دولت بایدن در شرایط بحران بزرگی که سرمایه داری با آن درگیراست...
نظریه «دولت های
غارتگر» چه نسبتی با سرمایه داری واقعا موجود دارد؟
آیا از این منظر می
توان با رویکرددولت محور به مقابله مؤثر پرداخت؟
پیشینه:
در نقدمقاله «راهی دیگر»* در انتقاد به
دولت گرائی در صفوف چپ (سنتی)*که در آن از سیاست ورزی و کنشگری جامعه محور در قبال رویکردهای دولت
محورچپ(سنتی) دفاع می شد، تأکیدداشتم که ضمن ضرورت نقددیدگاه جان سخت دولت گرائی
در نزدچپ سنتی لازم است بین دو نوع رویکردجامعه گرائی خط تمایزروشنی کشیده شود؛
یعنی بین «جامعه گرائی فعال و ضدقدرت» با «جامعه گرائی انفعالی و همزی با قدرت»، که بعنوان جامعه مدنی بستری برای اعمال هژمونی
قدرت بر جامعه بشمار می رود.
درحقیقت مدت مدیدی بود که در عرصه سیاسی ایران (علاوه بر اصلاح طلبان به عنوان
جناحی از حاکمیت ) شاهدنگاه دولت-محور از منظراصلاح طلبی یا تحول طلبی، به کنشگری
در عرصه «جامعه مدنی» ولی در اساس معطوف به قدرت و سودای حضور در قدرت در سطوح
کوناگونی از شوراها تا مجلس و دولت و ایجادتوهم امکان تغییر از بالا و از طریق به اصطلاح
نهادهای انتخابی بوده ایم.
چندگفتگو پیرامون اوضاع ایران و جهان، از قرارداد۲۵ ساله تا برنامه نئوکینزیانیسم بایدن
در برنامه چشم اندازهای این هفته، علی دماوندی با تقی روزبه، د رباره اوج گیری کرونا د رایران ،جنبش سراسری بازنشستکان وکارکران برای واکسیناسیون فوری و رایگان وسراسری مردم ایران، سیاست کرونایی حکومت اسلامی، انفجار نظنز و هدفها و دلایل وعناصر پشت پرده آن ،افزایش سرعت وتوان غنی سازی ۶۰در صدی و مذاکرات با قدرتهای بزرگ و هدفهای کوتاه مدت و دراز مدت طرفین ماجرا، انتخابات ۱۴۰۰ وممنوعیت حسن خمینی بعنوان کاندید وسیاست حکومت اسلامی برای این دوره از انتخبات ، ودر آخر در باره طرح اقتصادی بایدن برای بازشازی ایالات متحده وهدفهای آن گفتگو کرده است. در پایان سخنان جعفر عظیم زاده را در باره اسماعیل عبدی و درخواست آزادی اووهمه ی زندانیان سیاسی
https://www.youtube.com/watch?v=0E8g7adeRsM
پیمان نامه ۲۵ ساله رژیم های چین وجمهوری اسلامی، گفتگوی سعید افشار با احمد علوی و تقی روزبه
https://www.youtube.com/watch?v=lYlJYkay1wU&t=58s
در این گفتگو نگاهی داریم به سالروز رفراندم جمهوری اسلامی و پیامدهای آن « آری » میلیونی و تشابهت ها وتفاوت های آن با کارزارهای سلبی نظیر کارزار « نه به جمهوری اسلامی»، موج چهارم کرونا و جنایت سازمانیافته حکومت اسلامی با پیگیری سیاست مصنونیت باصطلاح گله ای و تحریم واکسن های اصلی جهانی و هم چنین نگاه مجددی داریم به قرارداد ۲۵ ساله ی رژیم اسلامی و پروبلماتیک های مربوط به آن ...
ایستاده در ملتقای سلطنت و جمهوریت در قابی با هنرمندان، به چه معناست؟!
بیانیه ای با عنوان «نه»
به جمهوری اسلامی با امضاء رضاپهلوی به همراه اسامی عده ای از سلطنت طلبان و شماری
از طیف جمهوری خواهانِ ( بی یال و دم اشکم؟)، در فیگوری با هنرمندانی ایستاده در
یمین و یسار، و نیز محتوای فایل صوتی مبنی بر ترجیح
شخصی جمهوری خواهی به نظام سلطنتی، گرچه طرح آن
فی نفسه بی سابقه نبود، اما آن چه که این بار به آن ویژگی خاصی بخشیده است، همانا
بسته بندی و فرم تازه آن در بازارمکاره سیاست است. پیام اصلی آن است بیائید به
رقابت های دو باشگاه سلطنت و جمهوری پایان دهیم و تیم مشترک و نیرومند و تازه نفسی
بسازیم تا شاید از این طریق بتوان به دروازه دشمن گل زد. گذرزمان نشان خواهد داد
که آیا یک تیمه شدن این دو«باشگاه» به معنی حل و فصل منازعات دیرینه پیرامون نوع
حکومت داری است یا آن که صرفا صورت مسأله را حذف و دعواها را به درون تیم انتقال
داده است. البته تشکیل یک تیم واحد به معنای آن است که هویت ها و محتواها، چنان به
یکدیگرنزدیک شده باشد که دیگر دعواها را فاقدموضوعیت کرده باشد و دعواها صرفا برسرنام
و شکل و باصطلاح بر سرلحاف ملا باشد. تا جائی که اکنون رضاپهلوی هم ظاهرا تفاوتی
بین این گزینه ها قائل نیست و حتی می توان گفت که سودای تعویض زین و اگر بتوان گفت
«مصادره جمهوری خواهی»، او را کاتولیک تر از پاپ کرده است!
در موردهنرپرفورمانس گفته اند در لحظه اتفاق می افتد. حادثه جزئی از پرفورمنس خواهد بود و همه اتفاقات در پرفورمنس از پیش
تعیین شده و قابل پیش بینی نیست.
علاوه بر این پرفورمنس ارتباط مستقیمی با مخاطب خود دارد و یک بازی رفت و برگشت را می توان میان مخاطب و اجراگر مشاهده کرد. حضور مخاطب در یک اجرا می تواند در روند آن بسیار تاثیرگذار باشد.
پرفورمنس یکبار اتفاق می افتد و در صورت تکرار دیگر پرفورمنس نخواهد بود....
آن چه که در جلوی مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد یک پرفورمانس واقعی بود.
این بار البته تاکتیک ورودبه صحنه عوض شده است،بجای علم کردن جریان هائی چون فرشگرد، با شماری از هنرمندان خوانندگان و ورزشکاران و .... و گنجاندن نام بدون طرح عنوان در لیست امضاء ها. با این وجود، بعیداست که این نوع جاسازی هم بتواند پیام «همه با من» نهفته در این فراخوان را از دیده ها پنهان سازد.....
در همین رابطه نگاه کنید به مطلبی پیرامون این نوع سریال های حبابین که که قبلا نگاشته شده است:
(پیرامون ارزیابی دکترآجودانی از انقلاب بهمن و مشروطه)
داشتم مطلبی را به مناسبت چهل و دومین سالگردانقلاب بهمن تحت عنوان جامعه دوبنی ایران، مستلزم یک انقلاب دوبعدی بود و نه یک بعدی آنگونه که صورت گرفت، می نگاشتم که در حاشیه آن چشمم به برنامه و گفتگوی دوست گرامی مهدی اصلانی با آقای ماشاء اله آجودنی افتاد تحت عنوا ن انقلاب بدون تاریخ، و با آن که کمابیش با خطوط اصلی مواضع آجودانی آشنابودم، بر آن شدم که در فرصتی آن را گوش کنم و این شد انگیزه این یادداشت کوتاه پیرامون آن:
نکته نخست که توجهم را جلب کرد و حتی اصل موضوع را تحت الشعاع قرارداد و آن را از یک گفتگوی عادی خارج کرد، درجه شیفتگی و ستایش غلوآمیز آقای اصلانی بود به عنوان گرداننده برنامه از آقای آجودانی و مواضع وی که چنان با توصیفات دهان پرکنی همراه بود که یک کامیون یدک هم قادر به کشیدن آن نبود!. از آن نوع شیدائی ها و کشف و شهودهائی که ممکن است آدمی به هنگام جاکن شدن مواضع اش دچارآن شود.!
گفتگوی هفته در چشم اندازها: پیرامون تحولات و چالش های کنونی بحران هسته ای، معنای انتخابات پرشور در نزدخامنه ای و بالاخره بخش سوم تحلیل شکست انقلاب بهمن
در برنامه ی « چشم اندازها» در بخش اول: در باره تحولات سیاسی هفته، سالگرد انقلاب ۵۷ وعروج خمینی به قدرت، حذف خمینی از بیانیه سالگرد سقوط رژیم سلطنتی، و شعارهای مرگ بر روحانی و معنای آن، و نکاهی به دست اندازهای مربوط به برجام و تقلاها برای بازگشت به آن، و د ربخش دوم به انقلاب ۵۷ و گفتمان های رایج ، همپوشانی برخی از گفتمان ها و زمینه های بین المللی و ملی عرو ج روحانیت به ولایت مطلقه می پردازیم . سکوت و همراهی، سازش و عدم حساسیت بخش های بزرگی از جامعه ، خصوصا بخشهای مدرن وسکولار جامعه ایران را در عروج گفتمان اسلامی و تحکیم قدرت روحانیت، از طریق هم پوشانی در پاره ای حوز ها موردنقدو بررسی قرار می دهیم:
وقتی نام خمینی
از بیانیه پایانی راهپیمائی «سالگردانقلاب» حذف می شود و فریادجماران!
چرا رژیم از بنیان
گذارخودهم عبور می کند!
یکی از ویژگی های شرایط کنونی بحران در حکومت اسلامی، عبور رژیم از
«خود»است:
از سیاست نه شرقی
نه غربی به سوی سیاست راهبردی اتحادبا شرق (روسیه و چین)، از حوزه «نوسکولار» قم
به سوی یک حوزه ای که فقه آن و تمامی فتواها و آموزش هایش باید در حمایت صددرصداز
مواضع و سیاست های رهبری و نظام باشد. از گزینش ریاست های جمهوری به شیوه تاکنونی
اش به سوی دولت های اسلامی انتصابی، از احزاب دوقطبی اصول گرا و اصلاح طلب به سوی
دولت حزب فقط حزب اله، از حرمت سلاح های هسته ای به سوی حلال سازی آن و از قانون
اساسی و... و بسیاری عرصه های دیگر.