ناتو در حرف مدعی* است
که بدنبال جنگ سردجدید با روسیه نیست. اما در عمل تشکیل نیروهای ضربتی و پیشروی ناتو به سوی مرزهای روسیه،
و اخیراعضویت مونته نگرو،استقرارسپرموشکی، علیرغم هشدار و مخالفت شدیدمسکو، و...
گفتگو و مناظره تقی روزبه و بهزادکریمی در رادیوهمبستگی
مقدمه: در پی مطلبی که من چندی
پیش تحت عنوان حفره های بزرگ یک تحلیل*.. پیرامون نظرات آقای شالگونی* در مورد انتخابات 7 اسفند نوشته بودم، آقای بهزادکریمی
مطلبی در نقد آن و در دفاع ا زمواضع شالگونی بنام پیرامون نگرانی از حفره های بزرگ * نگاشت که در آن نظرمن در
حوزه تاکتیک (دفاعم از کنش تحریم) را بدلیل انتقادم به سیاست تحریم شکنی اصلاح
طلبان و اعتدالیان و مشارکت در انتخابات نمایشی رژیم یک جانبه و فاقد ظرایف
تاکتیکی نامید،.. .
بحران ونزوئلا و فرجام خرده پارادایم سوسیالیسم دولتی سوار بر جنبش های
اجتماعی!
1- ممنون خواهم شد که مثلا یکی دو مسال
بزنید از کارهایی که باید کرد.
ممنون خواهم شد که مثلا یکی دو مثال بزنید از کارهایی که
باید کرد؛مثلا دولت مادرو چه کار و یا
کارهایی باید بکند و یا می کرد که از این نوع بحرانها به در آید.
بحران ونزوئلا و فرجام خرده پارادایم سوسیالیسم دولتی سوار بر جنبش های
اجتماعی!
همزمان با
بحران برزیل و خلع رئیس جمهور از قدرت برای به محاکمه کشاندن وی، برشدت بحران و فعالیت مخالفان در ونزوئلا هم که اکثریت مجلس را نیز در اختیاردارند افزوده و آن ها را تشویق به برداشتن خیزبلندی برای برکناری رئیس جمهور-مادورو، سلف
هوگوچاوز- کرده است.
بحثی در باره بسط مبارزه طبقاتی به حوزه قدرت، به عنوان حلقه مفقوده در نزدکلاسیک
ها!
اصغرایزدی:
می نویسی:* "بسط مبارزه طبقاتی به
حوزه قدرت، یعنی به حلقه مفقوده ای که در نگاه کلاسیک ها موجود بود و چه بسا به
تقدیس آن هم چون ابزاری انقلابی و نجات بخش که پرولتاریا باید آن را تصرف و تصاحب
کرده و بکارگرفت دخیل بسته بودند". بنظر می رسد نتوان همه کلاسیگ ها را در
این نگاه سهیم دانست، از جمله مارکس که با توجه به تجربه کمون پاریس، به یک تجدید
نظر اساسی نسبت به مبارزه طبقاتی پرولتاریا و دولت پرداخت؟.
روزجهانی کارگر فرصتی است برای مرورزنجیرها و اندیشیدن در
موردچگونگی گسستن از آن ها. چهار نکته زیر در همین باره است:
1-
درکی کلیشه ای و عقب مانده از تکوین و تعمیق مبارزه طبقاتی وجود دارد که ناشی از نادیده
گرفته شدن تحولات زمانه، انقلابات متعددصنعتی و تغییرات عظیمی است که در طی بیش از
یک سده در ساختارطبقاتی و در مناسبات جوامع انسانی صورت گرفته است.
فردا 7اسفند، شروع دور دوم "انتخابات" مجلس است. ظاهرا
فضای انتخاباتی به لحاظ استقبال عمومی خیلی سوت و کوراست. از یکسو اصول گرایان با درس گیری از انتخابات پیش و با
آگاهی به وزن و ابعادانزوا و نفرت عمومی علیه خود با چراغ خاموش حرکت می کنند. از
سوی دیگر روحانی هم موضع گیری در موردحذف عجیب و غریب و بدون توضیح مینیوخالقی را گذاشت به شب آخر تا کمی از این تصویرعمومی که مجلس بی خاصیت و هیچ کاره است و شورای نگهبان همه چیر را تعیین
می کند و دولت هم تسلیم کامل، بکاهد. و گرنه
قبل از او وزیرکشوردر برابرشورای نگهبان لنگ انداخته بود که طبق قانون کاری برای ارسال اعتبارنامه مینوخالقی به
مجلس نمی توانیم بکنیم.
حفره های بزرگ یک تحلیل از انتخابات 7 اسفند-بخش اول
جمع بندی رفیق محمدرضاشالگونی* از انتخابات 7 اسفندعمدتا به همان روایت رسمی
از صحنه سیاسی و منازعات درونی حاکمیت و کشاکش جناح رفسنجانی و خامنه ای بسنده می
کند و
متأسفانه مشارکت انتخاباتی بخشی از مردم را،عملا معادل
کنش مردم
ایران موردارزیابی قرار می دهد. در حالی که خود به در اقلیت بودن شرکت
کنندگان در تهران و حتی در دیگرشهرهای بزرگ باور دارد.
درخواست آشتی ملی نوری زاد و
پاسخ قاطع مادرریحانه به آن
مقدمه:
من چندی پیش مطلبی تحت
عنوان جنبش دادخواهی و نقاط آسیب پذیرآن نگاشته و تأکید کرده بودم:
"برای گسترش کارزارجنبش دادخواهی، هم برسمیت شناختن گرایش های مختلف و استقبال از پیوستن
آن ها، و هم مراقبت از ارزش های مقاومت رادیکال و تنظیم رابطه متعادل و معطوف به
تقویت جنبش در میان آن ها، لازم و ملزوم یکدیگرند. چنین رویکردی حامل پیام بهتری
برای نسل های جدید در مواجهه با جنایات گذشته، علیه فراموشی و زنده نگهداشتن حافظه
تاریخی و برافروختن شعله های دادخواهی است".
نیویورک به زودی آوردگاه نهائی نبردسه پلاتفرمی خواهد بود که کلینتون،
ترامپ و سندرز حامل آنها هستند. یکی مورداعتمادبوروکراسی حزب دموکرات و شرکت های
مالی و صنعتی بزرگ، دیگری پاسخ شبه فاشیستی به بحران که حزب جمهوری خواه را در
معرض تاخت و تاز و خطرفروپاشی قرار داده است، و سومی حامی طبقه متوسط و سواربرموج
نارضایتی جوانان و پاره ای از مطالبات مطرح شده توسط جنبش اشغال وال استریت که
خواهان افزایش دستمزدکارگران و مدافع کنترل و اخذمالیات از وال وال استریت،
منتقدسیاست حمایت یک جانبه آمریکا در باره اسرائیل که درعرف سیاست رسمی آمریکا به معنای انتخارسیاسی تلقی
شده است.
آیا پروژه بلندپروازانه فضائی موردحمایت هاوکینک، به تنهائی می تواند در پاسخ به خطراتی که بشر را تهدید می کند کارسازباشد؟
این پروژه ای است که می خواهد با ساختن میکروکاوشگرها به اندازه سیم
کارت تلفن های دستی، با سرعت1000 برابرسرعت سفینه های کنونی و یک پنجم سرعت نور، و با هزینه های
بسیاربسیارناچیز نسبت به آنها (درحدهزینه های گوشی های هوشمند) و با 2000
برابرتوان طی مسافت آن ها، راه کسب آگاهی انسان از سیارات خارج از منظومه شمسی را
که با سفاین کنونی ناممکن است، محقق سازد. با این میکروکاوشگرها، طی مسافت 41
هزارمیلیاردکیکومتری به آن سیارات، از زمان آغازتقریبا 20 سال طول می کشد و
درصورتی که همه چیز خوب پیش برود، 20 سال هم ساختن این پروژه طول خواهدکشید. بهمین
دلیل پروژه ای است برای نسل بعدی.
سرمایه داری واردفازجدیدی از عمیق ترین و فراگیرترین بحران های ساختاری یک
صدسال اخیرخود شده است. بجران ساختاری است، فراگیر و چندوجهی و گره خورده بهم در
حوزه های گوناگون که 6 عرصه مهم و تعیین کننده آن عبارتند از:
واکنش های منفی مربوط به حضورمحمدنوری
زاد در منزل مادرلطفی و بازتاب گزارش و عکس برگرفته او از این دیدار*، هم چون
ورود"بیگانه" به "خانه"، یا به مثابه خوردن سنگی به آب ساکن،
باایجادارتعاشات فرصت خوبی را برای مشاهده نقاط آسیب پذیرجنبش دادخواهی و احیانا
تلاش برای ترمیم آن را در اختیارما قرار می دهد. نگرانی از دست
رفتن"خلوص" و نحوه پاسخ گوی به آن نشان می دهد که نگاه ما به این جنبش
چگونه است. چالش اصلی در تقابل قراردادن "خلوص و یکدستی" با الزامات
گسترش دامنه این جنبش است.
هیچ حزب و تشکلی که نگاهش معطوف به جادوی قدرت است و
به ماشین دولتی هم چون اهرمی برای پیشروی به سوی سوسیالیسم باور دارد، هیچ گاه از وسوسه مشارکت و سکانداری ماشین دولتی بورژوازی ولاجرم خوردن این سیب ممنوعه در امان نیست. با وجود پی آمدی چون انحطاط جریانات مدعی رهائی و سرخوردگی های ناشی از آن، هیچ تجربه و درسی هم ظاهرا جلودار وسوسه این گونه مدعیان رهائی در جذب به سیستم نیست.
نوروزنمادتازه شدن طبیعت و زنده شدن امیدها، برهمه عزیزان مبارک باد! شبه
اپوزیسیون و صحنه آرائی های کاذب!
در حالی که اصلاح طلبان چه در
کردار و چه در گفتار به صراحت نشان داده اند که انگیزه و هدف اصلی آن ها، از
مشارکت فعال در انتخابات نمایشی و مهندسی شده جناح حاکم، اثبات این حقیقت بوده است
که آن ها بخشی جدانشدنی از پاره تن نظام هستند،
نوروزنمادتازه شدن طبیعت و زنده شدن امیدها، برهمه عزیزان مبارک باد!
احساس خطرخامنه ای از کجا سرچشمه می گیرد؟!
خامنه ای در سخنانی خطاب به
مجمع نمایندگان طلاب مطالبی بر زبان رانده است که حاکی از نگرانی و احساس خطراو
نسبت به اوضاع و روندتحولات است. نکات زیر در سخنان او برجسته است:
مناظره رضاعلیجانی و تقی روزبه پیرامون"انتخابات" و پی آمدها*
توضیح: در این مناظره
یک طرف برآن است که مردم و بطورکلی جنبش های اجتماعی نیازمندمتحدی در قدرت هستند،
و با جهانی انگاشتن این ادعا، از آن در تبیین "مشارکت انتخاباتی" بهره
می جوید. در سوی متقابل با تـأکید و استناد به واقعیت دوقطبی شدن جامعه پیرامون "انتخابات" از کنش معطوف به
تحریم همچون دقایقی از تاکتیک معطوف به مبارزه علیه کلیت نظام و شکل گیری قطب
مستقلی سخن می رود که تمامی مهندسی انتخاباتی رژیم صرف جلوگیری از شکل گیری بوده و خامنه ای از
آن به عنوان پروژه دشمن برای تقابل مردم و نظام نام می برد.
تظاهرات
میلیونی در برزیل علیه حزب کارگران و داستان تکراری"چپ" نشسته بر بال قدرت!
بازهم شاهدتکرارداستان تلخ و نا فرجام چپ معطوف به قدرت و
نشسته بربال آن هستیم! چقدر باید این داستان تلخ تکرارشود تا چپ از خواب تاریخی
همذات پنداری با جادوئی بنام قدرت و سودای تصرف ماشین دولتی هم چون ابزارکاذبی
برای پیشروی به سوی سوسیالیسم بیدارشود؟
در زیرپوست
تهران چه می گذرد: هفت اسفند و آن چه که در تهران بزرگ اتفاق افتاد! بخش1
نگاهی به نتیجه"انتخابات"
در تهران، و آن چه که گفته نمی شود!
1- برشی از وضعیت جامعه در
شرایطی که با انباشت مطالبات مهم و حل نشده ای مواجه است، در سربزنگاه ها و فضای
ها قطبی شده، برای درک بهتر و دقیق تر از آن چه که در زیرپوست جامعه می گذرد و از
طریق خیره شدن به گدازه هائی که از متن آن به بیرون پرتاب می شوند، حائزاهمیت است.
به گفته وزیرکشور55% مردم
تهران انتخابات را تحریم کردند!
چرا فقط حول بخش پرلیوان آوازه گری می کنند؟
جالب است در رسانه
ها و از جمله در بی بی سی درموردپیام و نتایج و پی آمدهای انتخابات از
همه چیزصحبت می شود، الا از میزان و کمیت تحریم کنندگان. در موردتهران بویژه گفته می شود که نتایج آن بدلیل آن که نبض و فضا وکنش سیاسی
تهران همواره برای کل کشور معنادار بوده آن را زیرذره بین قرارداده و به
اهمیت جوانب گوناگون آن می پردازند، ولی هیچ کس علاقه ای به دیدن بخش خالی
لیوان ندارد.
در وهله نخست این رژیم است که گزینه ها را جلوی
مردم می گذارد. البته چنین کنشی با ماهیت وجودی و ارتجاعی او که اساسا سلب حق
عمومی است و رهبرنظام که عصاره و محورنظام است خوانائی دارد و گرنه قدرتی بنام
استبدادمطلقه بی معنا می شد. از او انتظاری جز این نمی رود. از کوزه همان برون
تراود که در اوست.او تنها باید پائین
کشیده شود. چنین کوزه ای تنها می تواند شکسته شود.
"انتخابات"
و اسب تروائی که قرار است حماسه بیافریند!
سه مشخصه مهم
وضعیت، و نگاهی به تحولات دقیقه 90 در انتخابات فرمایشی!
ا- دوقطبی شدن نسبی صف
آرائی جناح بندی های درونی حاکمیت با
پیوستن سبزها و اصلاح طلب و اعتدالی ها و واصول گرایان میانه رو به یکدیگردر برابر
اصول گرایان افراطی و بیت رهبری و سپاه.
2- تن دادن به قاعده بازی
دیکته شده و مبتنی بر حذف بی مهابا و بی سابقه کاندیداهای مخالف جناح حاکم توسط رقبا
و مشارکت فعال دراین بازی.
3- بکارگیری انواع ترفندها و
تلاش های دو جریان و رسانه های داخل و خارج
برای کشاندن جامعه به متن این بازی
و جلب مشارکت حداکثری پیرامون دو قطبی حاکمیت.
آیا در شرایطی که همه سران
رژیم از همه گرایش ها دائما از مردم می خواهند که از صندوق ها قهرنکنند و ُکردسته
جمعی قهرنمی کنیم راه انداخته اند، و خامنه ای مدام تکرار می کند مشارکت گسترده
مردم نظام را بیمه می کند و به آن عزت می بخشد، در جهانی که هردیکتاتوری ناگزیراست
برای حفظ قدرت تظاهر به داشتن پشتوانه رأی مردمی و حمایت اکثریت داشته باشد و گرنه
استمراراستبداد با چالش های بیشتری مواجه می شود، آقای فرج سرکوهی چگونه ادعا می
کند*، تحریم که از قضا در اتمفسرکنونی می تواند آشکارا معنای نافرمانی مدنی
پیداکند، تاکتیکی منفعل است.
آیا مالکیت انحصاری تولیدات فکری، حقی است مسلم و قابل دفاع؟!
مقدمه:
آقای فرج سرکوهی در واکنشی به موقع علیه یک رویکردچپ ستیزانه در پوشش
دانلودرایگان، از زاویه خاصی به آن پرداخته است*. در این نوشته کوتاه من از
منظربزیرسؤال بردن اصولیت این نوع مالکیت های انحصاری، بویژه با توجه به دفاع بی
قید و شرط برخی از پانویس ها از این حق هم چون یک حق تخطی ناپذیر، پرداخته ام.
تناقضی به نام رأی اعتراضی و گفتگوئی دوجانبه پیرامون آن!
مقدمه:
در پی درج مقاله"واقعا به چه کسی باید تبریک گفت؟!"*بحث و گفتگوی زیر، پیرامون معنا و مفهوم"رأی
اعتراضی" در ذیل آن صورت گرفت. یک نظر با پذیرش نوع و سطحی از اعتراض در برخی
از رأی دادن ها و نه الزاما در همه آن ها، آن را یک پدیده پارادوکسال و دارای
ماهیت منتاقض می داند (از سوی من)،
نظردیگر وجود رأی اعتراضی را تنها به شکل تحریم و قابل سازمان یابی موردتصدیق قرار
می دهد (اصغرایزدی). برهمین اساس تبیین های متفاوتی از این نوع اعتراضات- مثلا در
مورداعتراضات88- وجوددارد.
گرچه من دورادور با رفیق
تراب حق شناس آشنا بودم، اما بطورکلی بی خبر از وضعیت او و علائقش نبودم. از همین
رو بر آن شدم که به سهم خود به مناسبت گرامی داشت یاداین عزیز و چکامه زندگی اش
چندکلمه ای بنویسم. گرچه دوستان و رفقای سزاوارتردیگری هستند که با او از نزدیک
ارتباط تنگاتنگ داشته و قادرند تصویرروشن تری ارائه دهند.
گستره تعرض به زنان در کلن، برانگیختگی عمومی و پی آمدها
هر روز که از ماجرای آزار و خشونتجنسینسبت به زنان در کنارسرقت اموال آنان در شب جشن سال نو میلادی می گذرد و به تدریج پرده
از جزئیات و ابعادآن برداشته می شود، بردامنه بهت و خشم و الهتاب افکارعمومی هم افزوده می
شود. براساس آخرین گزارش ها
تعدادشکایت های کلن از مرز500مورد هم گذشته است و تظاهرات متعددی علیه آن برگزارشده است.
مقدمه: در
مطلبی تحت عنوان انتخابات و سندیکاهای کارگری* گرچه نکاتی وجود دارند که در جای
خود نادرست هم نیستند، اما رویکردآن نسبت به "انتخابات" کنگ و نامتعین است. چنان که
نویسنده می گوید: "مسئلهٔ حیاتی این نیست که در
انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم. مهم این است که بیندیشیم چه بکنیم که راه مطرح شدن و
برجستهتر شدن مطالبات کارگران و زحمتکشان و عملی شدن آنها را هموار کنیم. باید از
شعار دادن و بیعملی دست برداشت و وارد میدان عمل هدفمند شد..."
بازگشت به گذشته، به مارکس، به 150 سال پیش، به چه
معناست؟!
بی شک دست
آوردهای تئوریک و نظری مارکس بخشی مهم و جدانشدنی از مجموعه دست آوردهای جنبش
سوسیالیستی بوده وخواهد بود، که بدون آن تاریخ پیدایش و تکوین تحولات یک قرن و نیم
اخیر قابل درک نیست. بهمین دلیل بازخوانی و فهم آثارمارکس و به ویژه مهم ترین
اثراو کاپیتال (نقدسرمایه)، و انتشارآثاری در این باب از دیربازمطرح بوده است.
به هرکس سهمی داده شد تا همه را
راضی کنند، به همه فرصت و قدرت مانور داده شد تا هیچ کس تعهد لازم و مشخص و زمان
بندی شده را به عهده نگیرد. سهم طبیعت از این توافق، یک تعهد کلی حول گرمایش زمین
زیردو درجه و الزام به کاهش گازهای گلخانه ای بود. سهم کشورهائی چون چین و هند و
استرالیا و یا کشورهای دارای منابع کلان سوخت فسیلی و کمپانی ها آن بود که از یک تعهدمشخص و زمان بندی شده برای کاهش سوخت
فسیلی معاف شدند.
جهان در لبه پرتگاه بحران زیست محیطی، و نگاهی به ریشه ها!
آیا سرمایه داری با جنون
سودخواری و مصرف گرائی می تواند به بحران زیست محیطی پاسخ درخوری بدهد؟
تقارن زمانی دو رویداد در قلب
اروپا، پاریس را، می توان نمادی از بهم پیوستگی دو بحران عظیم و سرنوشت سازجهان
کنونی به شمار آورد: یکی معطوف به بحران در رابطه انسان با انسان، و دیگری مربوط
به رابطه انسان با طبیعت. وخامت بحران به حدی است که پس از انفجارها و کشتار و
زخمی شدن چندصد نفر در پاریس که هم چون زمین لرزه ای جهان را تکان داد، و اگر دقیق
ترگفته باشیم، گوشه ای از فاجعه جاری در
نقطه دیگری از جهان را به قلب اروپا کشاند و آن را کانونی کرد؛ این سؤال مطرح شد که
آیا پاریس می تواند محل امنی برای برگزاری نشست بزرگ و مهمی چون بحران زیست محیطی
باشد؟
بالأخره گزارش آژانس پیرامون فعالیت های گذشته هسته ای ایران انتشاریافت: از چالش بزرگی که حدود13 سال با برانگیختن ظن جهان و قدرت های های بزرگ نسبت به سوگیری و ماهیت فعالیت هسته ای ایران به قصدتسلیحات هسته ای، آن را به یکی از کانون های داغ و خطرناک مناقشات جهانی که گاهی تا لحظه حمله نظامی به کشور و یا به تأسیسات هسته ای و زیرساخت ها هم پیش رفت، تبدیل ساخته بود.
به پیشواز 16 آذر، روزدانشجو، همراه با دانشجویان کوه دانشگاه!
متن کامل بیانیه دانشجویان کوی دانشگاه تهران
ما دانشجوییم!
ما دانشجوییم و عرصه دانشگاه هر روز بر
ما تنگتر میشود. هر روز که میگذرد داشتههایی که روزگاری حق طبیعی شمرده میشد
از ما سلب میشود و بعد به شکل کالایی دوباره به خود ما فروخته میشود. کار به
جایی رسیده است که گویا خود ما نیز فردا در بازارِ رابطه دانشگاه و تجارت فروخته
خواهیم شد.
مدتی پیش خامنه ای برقراری هرگونه
رابطه با آمریکا از جمله رابطه اقتصادی نظیرخریدکالا را ممنوع اعلام کرد و آن
را از مصادیق نفوذ دانست، و در نامه خود به روحانی که حاوی دستورالعمل هائی
پیرامون برجام بود، به صراحت هرگونه خریدکالا و رابطه باآمریکا را ممنوع اعلام
داشت. و در همین رابطه هم یک شرکت موادغذائی را به عنوان نمونه نفوذدشمن به دلیل
وابستگی به مکدونالد و برندآن- که واقعیت هم نداشت- مهرو موم کردند.
حواسمان جمع باشد که جمهوری اسلامی که زمانی با شعارهای ضداستکبار
و "ضدامپریالیستی|" در مقطع تسخیرسفارت آمریکا گوش فلک را کر کرد،
اپوزیسیون را فلج ساخت و ملت را به دنبال نخودسیاه فرستاد، بار دیگر و این بار با
توسل به شعارضدداعش و آی دزد آی دزد ملت را به ویژه نسل های جدید را که
تجربه آن دوره را ندیده اند سرکار نگذارد.
عملیات تروریستی گسترده داعش در
فرانسه که آن را یازده سپتامبرفرانسه خوانده اند، و مردم عادی و غیرنظامی آماج
اصلی آن را تشکیل می دادند، باردیگر جهان بویژه دولت های اروپائی را غافلگیرساخت.
فرانسوا اولاند با رفتاری کمابیش مشابه با رفتارجرج بوش در 11 سپتامبر، آن را
اعلام جنگ داعش به فرانسه نامید. ناوهواپیمابرشارل دوگل را روانه مدیترانه ساخت و
از تغییرقانون اساسی در جهت کنترل شهروندان و از سلب تابعیت و اخراج شهروندان
نامطلوب (افراطی) سخن به میان آورد. فرمان تشدیدبمباران مناطق تحت کنترل داعش، از
نخستین واکنش های دولت فرانسه بود. او از جنگ سخن به میان آورد، بی آن که اشاره
کند این جنگ از مدت ها پیش شروع شده است و آن چه که آن را محسوس تر نموده همانا
انتقال پس لرزه های آن به پاریس و پشت جبهه جنگ در ُبعدی تازه است.
مواضع زنده یاد علی شکوهی حول چند مسأله مهم آن دوره!
در پی درج مطلبی پیرامون
مقاومت علی شکوهی در سایت ها و فیس بوک و طرح این سؤال توسط برخی خوانندگان که چرا
فقط از مقاومت وی صحبت می شود و از مواضعش هیچ سخنی در میان نیست (و گویا عامدانه
سانسور می شود؟)، و از آن جا که دوستانی علاقمند به آگاهی از مواضع علی شکوهی بوده و خواستار آن بودند کسانی که اطلاعی از وی
دارند بازگوکنند،
روز از نو، روزی از نو! کارگران و
زحمتکشان و جوانان یونان علیه ریاضت اقتصادی به پا خاسته اند. آن ها در یک سوی
سنگر قرار دارند و دولت و پلیس و پرتاب کنندگان گازاشک آور و دودو سرکوب در سوی
دیگر. تنها تفاوت آن است که این بار این وظیفه لعنتی به دست "چپ" و
سیریزا و با استفاده از آبرو و حیثیت وام گرفته از آن صورت می گیرد، و حال آن که
در آن زمان مستقیما به دست کارگزاران بی اعتبارشده سرمایه جهانی صورت می گرفت.
آرامش خیال در اردوی سرمایه و ترویکا و خانممرکل و دیگر شرکاءاروپا و هم چنین بانک داران و
بازاربورس محسوس است. چون که با یک تیر دو نشان زده اند، هم برای به عقب راندن
مردم یونان دیگر مجبور نیستند از آبروی خود مایه بگذارند و این چپ ها هستند که
باید تاوان آن را به پردازند و هم خود مشغول تجدیدقواهستند برای روزی که سکان قدرت
را بطورمستقیم در دست خودبگیرند! بحران اعتماد همیشه دردناک است و بیرون آمدن از آن سخت! اما جای
امیداست که مردم یونان دارند کم کم از گیجی خنجر خوردن از پشت سر و این که به چه
کسی می شود اعتمادکرد بیرون می آیند..... :
اعتراف عجیب رفسنجانی در موردساختن بمب
اتمی به هنگام ضرورت، و دلایل این اعتراف؟
سخنانی را که اخیرا رفسنجانی به عنوان یکی
از مقامات رسمی و بلند پایه رژیم در مورد
برنامه هسته ای بر زبان راند از جهات مختلفی دارای اهمیت و چه بسا پی آمد است. گرچه بنظر می رسد که رسانه
های داخلی ایران حتی آن ها که معمولا هرگونه دیدار و سخنان رفسنجانی را با آب و تاب
گزارش می دادند، تا کنون از بازتاب لااقل وسیع این سخنان اجتناب ورزیده اند، که البته
خود معنا دار است و در سطوربعدی به آن خواهم پرداخت.
بازهم در موردپارادوکسی بنام"دولت سوسیالیستی" و
در پاسخ به یک مدافع آن!
اخیرا مطلبی تحت عنوان"رفرمیسم
زیرپوشش ضددولت گرائی آنارشیستی" در انتقاد از نوشته من بنام"دولت جهانی
سوسیالیستی، یک تناقض تمام عیار" توسط رفیق رحمت خوشکدامن نگاشته شد، که
از جهات مختلفی اعم از شیوه برخورد،تحریف و محتوای
تناقض آمیزش پیرامون"دولت" دارای اشکالات عمده است. با وجودعدم رغبت در
ورودبه این گونه دیالوگ ها بدلیل انحراف بحث از بستراصلی خود، بر آن شدم که پاسخی
البته با قیداحتیاط! به آن ها بدهم، بی آن که هدف اصلی را که نقداتوریته و
"دولت گرائی سوسیالیستی" است وانهم.
توضح: در باره این رویکردسایت
راه کارگر که " مردم
فلسطین دست به مقاومت زده اند، مقاومت آن هابهر شکل و شیوه ای حق مسلم آنهاست" من یادداشت کوتاهی در نقداین عبارت نوشتم که فرمول"بهرشکل و شیوه"
چندان دقیق نیست و می تواند مرز مقاومت فلسطین با داعش و امثال آن را مخدوش کند. در واکنش به آن
پاسخی از سوی یکی از رفقا در دفاع از موضعگیری سایت راه کارگر صورت گرفت که پاسخ دوم مرا نیز به دنبال داشت. بدلیل اهمیت موضوع برآن شدم که مجموعه این مطالب را در
این جا هم درج کنم.
پیرامون"شورش مردم فلسطین علیه اشغال، نژاد پرستی و بی حقی عمومی" و اشکال مبارزه!
انفجار خشم مردم فلسطین بشکل تظاهرات و اعتراضات با شدت
و مقیاسی وسیع در فلسطین در جریان است. تظاهراتی که از اورشلیم اشغالی شرقی شروع شد به کرانه
باختری، غزه و خود اسرائیل کشیده شده است. از اول اکتبر تا کنون ٧ اسرائیلی و بیش از ٤٠ فلسطینی
کشته شده که در میان آنها ٨ کودک وجود دارد ، بیش از هزار فلسطینی
مجروح گشته اند صدمات وارده بر بسیاری از آنها بسیار جدی و اثرات آن دائمی است.
پیرامون فتوای تازه خامنه ای در موردسلمان رشدی: حکم همان است که بود!*
حکومت اسلامی و شخص رهبر برای آن که نشان دهد در ماهیت و خشونت ورزی و تاریک اندیشی دست کمی
از داعش ندارد، باردیگر رایحه گنداب مشمئزکننده خود را درسطح جهان پراکنده ساخت.
خشونت و دشمنی با انسان و آزاداندیشی وی از مهم ترین ویژگی ها اسلام سیاسی از نوع ولائی-شیعی
است که خود با دست اندازی به منطقه، نقش مهمی در دامن زدن به نوع خلافت اسلامی- داعشی
در منطقه داشته است. چنان که خامنه ای طی فتوائی در پاسخ به سؤالی که معلوم است
توسط کارچاق کن های خودش در بارگاه ولایت راجع به سلمان رشدی تنظیم شده است می
گوید، فتوای خمینی هم چنان جاری است.
تداوم بارسنگین بدهی ها و اسطوره سیزیف! آیا مردم یونان اسطوره تازه ای خواهندآفرید؟! انتخابات یونان در چندپرده
1-علیرغم "نه" مردم یونان
به ریاضت اقتصادی، سیپراس به میزمذاکره با ترویکا شتافت. او پیش از آن وزیردارائی مخالف ریاضت اقتصادی و مذاکره کننده با دیگروزرای دارائی اروپا را برکنارکرده بود. پس از چانه زنی های معمول سیاستمداران و معرکه گیری های تبلیغاتی،
برنامه دیکته شده ریاضت اقتصادی شویبله و ترویکا را هم چون نوشداروی تلخی که گویا
خودش هم با آن مخالف است ولی گریزی از سرکشیدن آن نیست، پذیرفت.
رژیم فعالان کارگری و مدنی را هدف گرفته است، با پیوستن به یکدیگر صدای اعتراض خود را بلندترکنیم!
وجدان بیدارجامعه باشیم و با تمام قوا از آن حمایت کنیم!
درونمایه تئوری«نرمالیزاسیون»حجاریان، جز اعلام مرگ«اصلاح طلبی» و شعار «اصلاح طلبی مرد، زنده باداعتدال» و دامن زدن به کرختی جامعه نسبت به سرکوب نیست!.
هم زمانی مرگ مشکوب شاهرخ زمانی به عنوان یک فعال کارگری
تسلیم ناپذیر تحت عنوان سکته مغزی، با محکوم کردن محمودصالحی یک فعال دیگرکارگری
به 9 سال زندان، دستگیری علی نجاتی از فعالین کارگری شرکت هفت هفته، افزایش فشار
به رضاشهابی در کنارتشدیدفشار به سایرفعالین کارگری و پرونده سازی برای آن ها،
دستگیری و فشارشدید به معلمان و معلمین فعال بویژه در آستانه گشایش مدارس، پرونده
سازی برای آن هائی که دوره محکومیت اشان به پایان رسیده است، دستگیری برخی فعالان
دانشجوئی در آستانه بازگشائی دانشگاه ها و فشار به فعالین مدنی چون نرگس محمدی و
حتی ممانعت از بازگشائی انجمن صنفی روزنامه نگارانی که روحانی وعده گشایش آن را به
هنگام "انتخابات" داده بود، تشدیدمجازات و فشارعلیه "بدحجابی"
و ممانعت از برگزاری کنسرت ها و برنامه های هنری و دستگیری ... مداخله پیش از پیش
فرماندهان سپاهی و امنیتی در امورسیاسی و اجتماعی و اقتصادی و سخنرانی های تند
وتیزآن ها و در رأس همه آن ها سخنان تندشخص خامنه ای که معنائی جزصدورجوازبگیر و
به بند ندارد...همه و همه نشان دهنده موج تازه ای از تهاجم رژیم به جامعه و فعالین
صنفی-مدنی است. تهاجمی هدفمند و فراتر از واکنش های مقطعی و فصلی به فعالان صنفی و
اجتماعی.
پشیمانی رئیس سابق بنیادنوبل از جایزه
صلح به اوباما!
آن موقع وقتی شنیدیم که بنیادنوبل او را
کاندیدجایزه صلح کرده است، آن هم بدون آن که منتظرعملکرداوباما به ماند همه از تعجب و از این همه رسوائی یک نهادمدعی صلح خواهی شاخ در
آوردیم!. چرا که به تجره می دانستیم که تا آنجا به طبقات حاکم مربوط است اربابان قدرت برای صلح برگزیده نمی
شوند. آن ها به دنبال منافع خود هستند و جنگ
و صلح اگر در خدمت این هدف باشند مقدمشان گرامی داشته می شوند. البته ناگفته نماند که جوایزصلح نوبل عموما حسابگرانه و معطوف به قدرت
بوده اند.
دولت با پسوندسوسیالیستی- دولت سوسیالیستی- خود یک تناقض ( پارادوکس) کامل است. نزدیک به یک قرن با همه بالا پائین هایش تجربه شد و دیدیم که چه هیولائی از آب در آمد و هنوز هم نمونه چین را داریم که چگونه پا به پای آمریکا در نابودی طبیعت، در استثمارنیروی کار و تسخیرجهان به رقابت می پردازد و سودای سبقت گرفتن از آن را دارد و چگونه به سرمایه داری بحران زده و از نفس افتاده جان تازه ای بخشیده و می بخشد.
شمارپناهجویان گریزان از جنگ و
خشونت و نا امنی، ابعادجدیدی یافته و اروپا هم چون مقصدامن بسیاری از آن ها روزانه
شاهدورودهزاران نفراست. و این در حالی است که هزاران نفر نیز در میانه راه گرفتارامواج
بیرحم دریاها و قاچاقچیان بیرحم تر می شوند و ناچار می گردند با امیدها و آرزوهای
خود برای یک زندگی بهتر وداع کنند.
مخالفت صریح رئیس قوه قضائیه با اصل 37
قانون اساسی جمهوری اسلامی
روحانی این روزها از قانون به عنوان اولویت اول و فصل
الخطاب برای دولتش زیاد سخن می گوید. اما خودوی هم لااقل به عنوان کسی که حقوق
خوانده است خوب می داند که چه دره
ژرف و پرنشدنی بین ولایت مطلقه و قانون مداری وجود دارد و
تاریخ جمهوری اسلامی به یک تغبیر تاریخ نزاع بین این دو بوده است. در تاریخ بشر
تمرکزقدرت با میزان اجرای قانون و قانونمنداری همواره نسبت معکوس و معنا داری داشته
است.
در جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه که در
آن سخن و هذیان های ولی فقیه بالاتر از قانون محسوب می شود و اوست که حرف آخر را
می زند، اساسا قانون فاقدجایگاه داوری در قضاوت و برخورد با شهروندان و نیز
منازعات جناح های آن است. و بر همین اساس قانون اساسی نظام هم با همه محدودیت ها و
ماهیت غیردمکراتیکش هیچ گاه مبنای واقعی داوری نبوده و تنها برای به نمایش گذاشتن
در پشت ویترین تدوین شده است برای استتارچهره استبدادمطلقه که بله! ما دارای یک
دولت قانون- دارای یک قانون اساسی- آن هم از "مترقیانه ترین"نوعش هستیم!
وقتی کوه موش می زاید! نام سعیدمرتضوی با کهریزک و
ابداع شکنجه ای بنام "کهریزکی شدن" و افزودن این واژه به ادبیات سیاه
شکنجه، سرکوب اعتراضات سال 88 و تولیدارعاب گسترده، قتل زهراکاظمی، توقیف روزنامه
ها و دستگیری ده ها روزنامه نگار، و با فساد و اختلاس و حیف و میل گسترده بیت
المال و خلاصه لیست بلندبالائی از انواع جرم ها و بزه های سیاسی و غیرسیاسی، گره
خورده است. در انقلاب بهمن شعاری بر در و دیوار ها نقش می بست حاکی از آن که ننگ با رنگ پاک نمی شود. سعیدمرتضوی براستی
چنان ننگی است که با هیچ رنگی پاک شدنی نیست.