گفتگو: مذاکرات در بن بست چگونه می خواهد پیش برود؟ آیا پنجره فرصت توافق به پایان خودرسیده است؟
پروژه جانشنی مجتبی خامنه ای،
گفتگو: مذاکرات در بن بست چگونه می خواهد پیش برود؟ آیا پنجره فرصت توافق به پایان خودرسیده است؟
پروژه جانشنی مجتبی خامنه ای،
پرده دوم:
معمای ترک سیاست از سوی مقتداصدر؟
معمولا رفتارمقتداصدر غیرقابل پیشبینی است و درگذشته ها نیز ادعای بوسیدن و کنارگذاشتن سیاست و یا واگذاری سرنوشت مریدان ـ امت در صحنه- را به خودشان داشته یا حتی برحسب ظاهر آنها را منحل کرده است. با این وجود پس ازمدتی سروکله آنها مجددا پیداشده است. ویژگی حرکت صدر فردی و تشکیلات مرتبط با خودبودهاست و از سوی دیگر بهویژه در یکی دوسال اخیر در جهت فاصله گرفتن از رژیم ایران و حامیان وی در عراق بوده است.
اندر ربط سیانور و قصاص با دخیل بستن رضاپهلوی به سپاه برای عبوراز نظام موجود!؟
احتمالا مسموم دانستنایدهدخیلبستن بهسپاه بهعنوانگاردحفاظتی حکومت اسلامی و «میداندار»اصلی سپهرسیاست در ایران برای عبوراز آن توسط رضاپهلوی و نیز لزوم انحلال و محاکمه عادلانه جنایتکاران در یک محکمه صالح و عادلانه در مقاله من تحت عنوان « ترومای بازگشت سلطنت، و حکمت دخیل بستن رضاپهلوی بهسپاهپاسداران!»*، آقای محسن کردی را به صرف تشابهی که بین آن ایده مسموم و سم سیانور و یا «دادگاه صالحه» و قصاص اسلامی یافته است، به فراست تحریرمقالهای تحت عنوان « آقای تقی روزبه! وقت آن است که آن کپسول سیانور را از زیر زبان تان بردارید !»انداخته است.
سالگردقتلعام زندانیان سیاسی و جنبش دادخواهی سراسری و پویندبا جنبش های اجتماعی
سیاست غارت و چپاول منابع و ثروتهای عمومی در نمونه فولادمبارکه
و آخرین تحولات مذاکرات برجام؟
ترومای «بازگشت سلطنت»، و حکمت دخیل بستن رضاپهلوی بهسپاهپاسداران!
آیا واقعا مسخره و نوعی پریشان فکری نیست که یک مدعی اپوزیسیون حکومت اسلامی به نهادی چون سپاه به مثابه ریسمان نجات و اهرم گذار از نظام جمهوری اسلامی دل به بندد؟!. آنهم نه یک دل که صددل!. بیش از چهل سال است که این نهادضدمردمی بهجان مردم ایران افتاده و بهعنوان نیروی نظامی- ایدئولوژیک و خط شکن و گاردویژه حافظ نظام، بیشترین نقش را در سرکوب و حفظ و بقاء حکومت جبار و قرون وسطائی ولایت فقیه داشته است و از بیشترین عنایت ویژه سیستم هم برخورداربوده است، بهطوری که تصوربقاء نظام بدون چنین تکیهگاهی ناممکن است. جنایت های سپاه را با آب هفت دریاهم نمیتوان شست، اما رضاپهلوی با شیفتگی خاصی ضمن اشاره به نقش سپاه در جنگ ایران و عراق و جانبازی آن و پاک کردن انگ اقدامات تروریستی از پیشانی آن، برآن شده است تا جنایات فراموش نشدنی ایننهادِبهاصطلاح بازوی توانمندجمهوری اسلامی را بهشوید و بهپوشاند و خاک بر چشم مردم ایران بهپاشد.
گفتگو: پیرامون آخرین تحولات بحران هسته ای و چشم اندازآن و ترورسلمان رشدی و فتوای خمینی
ترور سلمان رشدی، سروش و نقدفرج سرکوهی
اگر مبنا را موضع گیری قراردهیم و از حواشی و یا عملکرد خودسروش در گذشته و...دورشویم، سروش به عنوان یک روشنفکردینی در اینجا صراحتا هم قتل کسروی هم فتوای خمینی را محکوم می کند. این احساس او را هم که مثل خیلی از مسلمان ها هم نمی توان نادیده گرفت، که از رویکردسلمان رشدی به پیغمبر احساسن توهین کرده اند. به آن ها نمی توان گفت که چرا چنین احساسی دارید؟ توهین هم بطورکلی مجازنیست و مطابق همین قواعدجهان امروز اگر در دادگاه صالحه اثبات شود جرم محسوب می شود. بنابراین اگر کسی می خواهد به سروش اتتقاد کند باید در اساس ثابت کند که این نوشته مشمول توهین و جرم نیست که البته نیاز به نقد مشخص به شکل مستند و با فاکت دارد و نه ردیف کردن الفاظ کلی حقوقی و فاقدمصداق مشخص. آن گاه می توان با استناد به آن شاخص ها ارزیابی سروش را مخدوش دانست یا ندانست. اما اگر می خواهیم نقدخود را صرفا به اصل آزادی بیان بدون قید وشرط ارجاع دهیم، به وادی انتزاعی نظر و تئوری، آن گاه با وضعیت پیچیده و پارادکسی مواجه می شویم که مستلزم دقت بیشتری است. چرا که آن حق مطلق و کلی وقتی پایش را به روی زمین یعنی یک جامعه متکثر و دارای علایق و باورهای گوناگون از همه نوع با چگالی های متفاوت بگذارد، در تئوری و نظر مشکلی ندارد و قابل دفاع هم است اما در عمل مثل بسیاری از پدیده های اجتماعی به طوراجتناب ناپذیر مشروط و مقید می شود و این یعنی که در واقعیت مشخص وانضمامی مساله را نمی توانیم صرفا انتزاعی و یک وجهی به بینیم . مثلا نمی توانیم تحت آزادی بیان آتش زدن قران توسط کسروی یا حامیان وی را تایید کنیم، چرا که امکان همزیستی مسالمت آمیز یک جامعه متکثر با چگالی های مختلف را تهدید می کند و با بهم زدن آن خودمسیر حرکت و رشدجامعه به سمت آزادی مطلق اندیشه و بیان را مسدود می سازد. یعنی اقدام معطوف به نتیجه را از قلم می اندازد. بخصوص که حساسیت سخن در مورد افراددارای مناصب مهم و دارای نقش حساس مهم می شود و حتی در دموکراتیک ترین کشورها هم به صرف خطای سخن مثلا یک رئیس جمهورـ که شاید نظرشخصی اش باشد، در سخن گیر می دهند. بنابراین مساله از لحاظ نظری به این شکل در می آید که چگونه رفتارکنیم که جامعه متکثر و دارای چگالی های گوناگون از عقاید و باورها و نحوه زیست و غیره صرفنظر از درجه درست و نادرست بودنشان، کل شرایط را به سمت گشایش به آزادی هرچه بیشتر و کامل تر بگشاید و نه مسدودکننده. بنظرم اگر آزادی بی قید وشرط بیان را در دوساحت انتزاعی و در واقعیت انضمامی جامعه با چگالی ها مختلف و حتی بعضا متضاد در نظر نگیریم و این که چگونه بشر توانسته و می تواند در این تونل نیمه تاریک تاریخ کوره راهی به سوی آزادی مطلق اندیشه و بیان بگشاید این پارادوکس بین نظر و عمل حل نخواهدشد. هنر آگاهی معطوف به نتیجه ماباید پیداکردن نقطه های اپتییم با گشودن فضاهای مدارا و بردباری و فرایندی بازتر باشد. ما نباید دردام هیچ کدام از این دوساحت جداشده نظر و عمل بیفیم ضمن آن که اصول راهنمایمان همان حرکت و تحقق اصل آزادی بی قید وشرط اندیشه و بیان و تقویت همزیستی صلح آمیز جانورانی بنام انسان باشد که به شکل میلیونی در کنارهم می لولند. و همواره در نظر بگیریم که وقتی پای خشونت و کاهش همبستگی و عقلانیت به میان بیاید بازنده اصلی آن همان رهائی و آزادی و از جمله آزادی حق و بیان بی قید و شرط خواهد بود.
معمای مذاکرات هسته ای و جهانی سرگشته از آن!
ده نکته ای
که ماهیت راهبرد و سیاست هسته ای رژیم را
روشن می کند.
پاسخ های چندپهلو و با اما و اگرهای رژیم ایران به پیش نویس اتحادیه اروپا، چون اگر انتفاع اقتصادی ما حاصل شود، آمادگی کامل برای امضاء بازگشت به برجام را داریم و نظایراین سخنان و نیز بحث های پشت پرده و واسطه گری ها، علیرغم حدس وگمان های خوشبینانه همگی نشان می دهند که برجام همچنان همان برزخ است و افق روشنی در برابرآن وجودندارد. گواین که اتحادیه اروپا پاسخ دوپهلوی ایران را سازنده خواند و دولت آمریکا همچنان مشغول بررسی آن هست و در داخل هم خیلی ها رویکردهای رژیم را سیگنال مثبت تلقی کردند. کسانی مثل زیدآبادی ویا عباس عبدی و بسیاری رسانه ها با خوش بینی آن را مقدمه آغازجدیدی از گشایش وباز شدن قفل بسته مناسبات جهانی ارزیابی کردند. ولی همین پا درمیانی دولت عمان نشان می دهد که در میان سکوت حاکم پیشبردمذاکراتی که فکر می شد هفته دیگر وزراء خارجه کشورهای دخیل برای امضاء نهائی جمع شوند، قفل شده و شروط کشداررژیم مانع آغاز آخرین روندتوافق که انتظارش می رفت شده است. حقیقت بحران هسته ای چیست؟ و چرا نمی توان امیدی به گشایش واقعی آن داشت؟.
آیا سازشی در کاراست؟
دوهفته است که از پیش نویس نهائی هماهنگ کننده اتحادیه اروپا به ایران می گذرد و همه منتظرپاسخ نهائی ایران هستند. حتی اولیانوف متحدنزدیک ایران امروز فردا می کند. سخنانی که مقامات رسمی و دست اندرکار می گویند همانطور که سخنگوی وزارت خارجه ایران به تازگی مطرح ساخت، گرچه مدعی است هنوز بررسی کامل و پاسخ نهائی کامل نشده است، اما از پیشرفت و رضایت نسبی ایران سخن گفته است.
رسانه ها و آگاهی کاذب!
رسانه ها باید اگر واقعا خواهان پیشرفت و شکوفائی کشورهستند از دادن آگاهی کاذب بپرهیزند. استفاده ابزاری از این نوع سخنان از جمله این خانم دردکشیده*،همان شیوه ای است که حکومت اسلامی استادانه تر از شما از آن استفاده می کند. معضل اصلی جامعه بویژه از مشروطیت باین سو مساله استبداد و چرخه آن بوده است. زخم سرنگونی مصدق هم بازتابی از همین معضل است. عبور از هردوگونه اش هم استبدادموروثی وهم ولایتی. حکومت اسلامی از آسمان نیامد بلکه از همان جامعه ای برخاست که شاه درست کرده بود و مدعی بود به ژاپن دوم تبدیل می شود. اما وقتی از آسمان به زمین و انبوه میلیونی مردم ناراضی نگاه کرد، نفسش برید و بامید تکرار۲۸ مرداد و بدستورقدرت های خارجی درست مثل رضاشاه که انگلیس دستورش را داد عمل کرد. همین شعارهای توخالی و بالیدن به رشد ظاهری و بدون پشتوانه درسایه استبداد را صدام حسین هم وعده می داد و پیشرفت های جدی هم کرده بود که سرنوشتش را دیدیم. و نیز دیگران بسیاری. اما تا زمانی که مشکل اصلی استبداد و آزادی حل نشود این نوع رشدهای یک بعدی و بادکنکی پایدارنخواهند بود. در زمان محمدرضا شاه روحانیون و از قضا همین یاران اصلی خمینی، کتاب های دینی و تربیتی مدارس و وزارت آموزش و پرورش را تا دم انقلاب بهمن می نوشتند. درحالی که زندانیان پر از نیروهای غیرمذهبی و چپ و دموکرات و غیره بودند. شاه می گفت هرکس خوشش نمی آید برودخارج. جالب است در زندان بودند معدودکسانی که رفته بودند پاس بگیرند و بهمن دلیل..... پس آگاهی کاذب سم مهلکی برای رهائی است. اگر رسانه ای واقعا به وظیفه آگاهگرانه و انسانی خود پای بندباشد، باید روح پیامش کمک به عبور از این چرخه استبداد باشد و نه تبلیغ و پاس دادن به این یا آن نظام آزموده شده که همدیگر را در تمام طول تاریخ این کشور بازتولیدکرده اند. و اکنون هم دارند همان داستان را ولی این بارتوسط استبدادمذهبی تکرار می کنند. مردم ایران سزاوار نگاه کردن جلوتر از نوک بینی و عبور از این چرخه باطل و نفرین شده استبداد و چشیدن طعم آزادی و آبادانی و برابری هستند...
شش محورصورت بندی مبارزه ضداستبدادی و دخیل در ماهیت خروجی و دموکراتیک
و توضیحاتی پیرامون چندانتقاد
برخی انتقادها و یا ملاحظات از سوی برخی از خوانندگان گرامی از زوایای مختلف نسبت به مقاله «نقدی بر یک مناظره»* مطرح شده است که نگارنده ضمن استقبال از آن ها، تلاش کرده است که در نوشته حاضر برای افکندن نوربیشتر به راهبردصدای سوم، چگونگی برآمدآن و یا در مورد صورت بندی جنبش ضداستبدادی و مبارزه کنونی علیه استبدادحاکم و رابطه اش با سرنگونی و یا چرخه استبداد به آن به پردازد ( دو دسته انتقاد مطرح شده اند که یکی در سایت اخبارروز است و دیگر در فیسبوک نگارنده).
نقدی بریک مناظره!
بدیلی که جمشیدبرزگر مژده می دهد! بن بستی که زیدآبادی با آن مواجه می شود! و سکوت پرسش برانگیز یک کنشگر!
بحثی طولانی بین آقایان جمشیدبرزگر و احمدزیدآبادی در کلاب هاوس جریان داشت که در آن از جمله آقای فرج سرکوهی هم شرکت داشتند. فایل صوتی آن هم در برخی سایت ها درج گردید و نوشته حاضر برگرفته از آن است و نقدی برآن از جوانب گوناگون که به سهم خود با هدف شفاف ترکردن اوضاع غبارآلودسپهرسیاست نگاشته شده است:
بدیل سازی، فقرکنش، درس های انقلاب بهمن و چه نبایدکردهای آن!
مدت هاست که تعمیق بحران همه جانبه اقتصادی و سیاسی و تشدیدبن بست و شکاف های حاکمیت، و تسخیرخیابان ها با اعتراض های بی وقفه معلمان و کارگران شاغل و بازنشستگان و پیمانی ها و تهیدستان و جوانان، با فرایند دوقطی کردن جامعه علیه نظام و انزوای پرشکوه آن، حاکمیت را در وضعیت باخت استراتژیکی و حتی در معرض شکندگی تفوق تاکتیکی و ضرورت درهم شکستن آخرین حربه رژیم یعنی سرکوب و سیاست هراس و رعب افکنی قرارداده است و بتدریج علیرغم افت و خیزهای مقطعی با تعمیق مطالبات و بسط دامنه توده ای خود شاهد تغییرتوازن قوا علیه نظام و بسودجنبش ها هستیم. در همین رابطه بحث و اندیشیدن پیرامون بدیل نظام و گفتمان یابی جنبش بیش از پیش اهمیت یافته و اذهان عمومی را به خود مشغول می کند. به موازات چنین روندی و تحت تأثیرخلأناشی از فرسایش قدرت رژیم، اما شاهد تلاش ها و تحرکاتی از سوی برخی جریان های اپوزیسیون و مدعی رهبری (و بیشتر در خارج کشور) برای پرکردن خلأ های درحال پیدایش هستیم.
گفتگو: واقعیت میدان و بدیل سازی رژیم
برخورددوگانه رژیم در موردسرکوب کارگران و معلمان و فعالان میدانی درعمل از یکسو و گرده افشانی برای بدیل های بی ارتباط با جنبش از سوی دیگر، و اهمیت انطباق شکل با محتوا
گسترش سرکوب و اهمیت تقویت هرچه بیشتر صدای اعتراض
تشدید بحران اقتصادی، آشکارشدن پی آمدهای وخامت بارجراجی اقتصادی و فرار به جلوی رئیسی و رسانه های دولتی مبنی بر ادعای جلوگیری از خیزش مردم در پی جراحی و بدلیل جلب رضایت مردم و امیدوارشدن آن ها به آینده
نادرستی تقلیل جنبش مردم به جنبش صرفا گرسنگان
و بالاخره بن بست هسته ای، و افزایش خطربازگشت پرونده ایران به سازمان ملل و بدوره ورق پاره انگاشتن قطعنامه
آیا واردمرحله تازه ای از آپارتایدمبتنی بر جنسیت شده ایم؟
بارزشدن هرچه بیشتر محتوای جهانی بحران اوکراین
وقتی ناتو آرایش استراتژیکی جدیدی بخود می گیرد: جنگ سرد و گرم نوین پسافروپاشی، ارزیابی روسیه به عنوان دشمن مستقیم جهان غرب و پیشروی خزنده و پرشتاب علیه چین و پروژه سرمایه گذاری صدها میلیارددلاری در برابر یک کمربند یک جاده
دوقطبی سازی جهانی، و ادغام دوکشور فنلاند و سوئد در خود و دیواربه دیوارشدن ناتو با روسیه
بازهم پیرامون صورت بندی بحران و راستی آزمائی آن در کوران رویدادها
و اهمیت یک جنبش جهانی برای کنترل یکه تازی قدرت های جهانی
معنای تصفیه نهادهای امنیتی؟
مذاکرات هسته ای و آخرین فرصت؟
نمایش آلترناتیو به سبک مجاهدین؟ با سخنرانی مایک پنس و پمپئو
بازگشت به عقب : رأی دیوان عالی آمریکا در موردبازپس گیری حق سقط جنین