سوسیالیسم در قرن بیستویکم
مختصات بحران حاکم بر جهان، ریشهها و صورتبندی
آن (بخش نخست)
مقدمه: پرسشهای سایت نقد اقتصاد سیاسی* پیرامون «سوسیالیسم قرن بیستویکم»، بهطورکلی حول دو موضوع متمرکز است: نخست، وخامت وضعیت بحرانی حاکم بر جهان با برشمردن شماری از مهمترین مصادیق آن در عرصههای گوناگون و بنبست سرمایهداری نولیبرالی. دوم، دربارهی ویژگیهای بدیل ترقیخواه و یا سوسیالیسم قرن بیستویکم به نحوی که هم درسهای گذشته را فراگرفته و هم بتواند قابلدوام باشد. بهنظر میرسد حتی ارائهی پاسخهای اولیه و حداقلی به چنین پرسشهای مهم و پیچیدهای، قبل از هرچیز مشروط است به ارزیابی جامعی از وضعیت حاکم بر جهان و این که از مفهوم بدیل چه میفهمیم. اگر درک جامع و مستدل و اقناعکنندهای از وضعیت و روندهای جاری در جهان و ریشههای بحران و نیز از مفهوم بدیل داشته باشیم، قاعدتاً باید بتوانیم ولو بهطور نسبی و خطوط اصلی و مسیرکلی پیشروؤی را بهتقریب نشانهگذاری کنیم. بنابراین تحلیل جامع اوضاع نقطهی عزیمت و راهنمای پاسخها خواهد بود. بههمین دلیل تمرکز این نوشته هم عمدتاً روی همین مسأله و تلاش برای صورتبندی بحران و واکاوی ریشههای آن و نیزمفهوم بدیل از منظر نقد رایج از آن است.