تحلیلی فشرده از صورت بندی بحران حاکم برجهان
در جستجوی مسیربرون
رفت از بحران و شرایط اضطراری:
در نوشته های قبلی خود به فرصتها و تهدیدهای موجود در دل بحرانهای موجود پرداخته ام که مجال طرح تفصیلی آن ها در این مطلب که بیش از حدمعمول هم مطول شده نیست. بطورفشرده اشاره می کنم که: جامعه جهانی امروز با بحران انتقال مواجه است هم در بالا و هم به نوعی در پائین. در حالی که انتقال از بالا با بن بست مواجه گشته و اینک مشهودترهم شده، در پائین هم با تشتت صفوف طبقه کارگرجهانی و زحمتکشان و شهروندان منقسم در حصاردولت- ملت ها و همچنین فعال شدن جنبش های ارتجاعی برکشیده شده از رسوبات تاریخی و نیز رشدگرایش های اقتدارگرایانه در جهان و تشدیدقطب بندیها و رقابت های درون سرمایه داری همراه است. گذار از این وضعیت بغرنج و مشتت نیازمندبه خودآگاهیِ درخورزمانه به ماهیت بحران ها و تحولات پیچیده و متناقضی است که جریان دارد و به امکان و لزوم آرایش نوین جامعه جهانی در عین متکثربودنش و برآمدآن به عنوان یک قطب جدید و مستقل از قدرت ها و فعال و مجهز به یک گفتمان و منشورمطالبات جهانی متعلق به دوره انتقال و اثرگذار به «ابرقدرت افکارعمومی»، و به تشکلها و سازوکارهای موردنیازخود برای کنشگری و مبارزه با جهان سرمایه داری شده و در عصرشبکه ها، بخصوص بهره گیری بهینه از ظرفیت ها و قلمروهای جدیدبرآمده از «جامعه ثانوی» یا همان جامعه مجازی که مهمترین برساخته تاریخی تکوین جامعه واقعی و اولیه است [ بی تردید تشکل ها و سازمان یابی ها اهمیت خود را دارند اما نه در اشکال کهن و هرمی و بر فرازجامعه و ایفاء نقش نمایندگی یا بازنمايی آن که متعلق به گذشته است، بلکه در ترازنوین در انطباق با بلوغ بشر و به عنوان سازوکارهای مقوم خودگردانی جامعه. تشکل نه برفراز که درونمان].