گفتگو با رادیو همبستگی
وضعیت اضطراری دوران انتقالی طرح آلترناتیو
وضعیت اضطراری دوران انتقالی طرح آلترناتیو
گفتگو با تقی روزبه
گفتگو با رادیو همبستگی
وضعیت اضطراری دوران انتقالی طرح آلترناتیو
گفتگو با تقی روزبه
به مناسب ناکامی کاپ ۲۶:
بحران زیست محیطی، وضعیت اضطراری و زمانمند، بن بست در بالا، و حالا چی؟!
آیا بحران قاعده است یا استثنا؟
رونمائی از سیمای
سرمایه داری واقعا موجود!
آنچه که در نشست کاپ ۲۶ با شرکت ده ها هزارنفر از نهادها و هیئت های دولتی و سران و کارشناسان و شخصیت های مختلف سیاسی و اقتصادی و هنری و نیز برخی کنشگران دوستدارمحیط زیست گذشت، تصویری بود گویا از اعتراف ناخواسته به آنچه که جهان امروز با آن دست به گریبان است و نیز ناتوانی نظام حاکم برجهان در غلبه بر بحران خودپرورده، یعنی صحه گذاشتن به این پنج گزاره مهم: اول آنکه وضعیت جهان عادی نبوده بلکه در حالت اضطراراست و دوم، این وضعیت اضطراری نه استثنا که قاعده است! و سوم، تن ندادن سردمداران نظام حاکم و بورژوازی جهانی به الزامات وضعیت اضطراری که جای خود دارد، حتی تن ندادن به پیشنهادهای حداقلی برای حفظ گرمایش زمین در حد۱.۵درجه، و چهارم اینکه پیشروی و اقدامات موردنیاز برای حل بحران از بالا در بن بست است. و پنجم اینکه مسئولیت اصلی عبور از این بحران وجودی و زیست بومی به خودجامعه و کنشگری آن منتقل می شود.
گفتگوی هفته:
د رباره برگزاری دادگاه تریبونال آبان در لندن اهمیت آن در رابط با جنبش دادخواهی مردم ایران د رچهاردهه،حاکمیت اسلامی، برنامه اقتصادی رئیسی و نگاهی به بیلان یکصد روزه گی دولت جهادی خامنه ای
گفتگو پیرامون ارزیابی از نشست کاپ۲۶ و بحران محیط زیستی در دوبخش:
بخش دوم: https://www.youtube.com/watch?v=xjvh4VywOig&t=3349s
همترازشدن شی با مائو و سودای ریاست مادالعمری
آدم های «خیلی بزرگ» فقط به «بزرگ بودن» در زمانه خود بسنده نمی کنند و بفکرتحمیل آن به تاریخ و به آیندگان هم می افتند. چین که اکنون به بزرگترین کارخانه تولیدکالاهای مصرفی جهان تبدیل شده است و به برکت کسب رتبه اول آلایندگی طبیعت و زیست بوم بشر در کناردیگر رقبا به هزینه مردم جهان به یک قدرت سرمایه داری جهانی و رقیب آمریکا تبدیل شده است، گرچه خود آن را »سوسیالیسم چینی» می نامد و بهمین بخاطر شی جین پینگ هم به پاس رهبری چین به یک قدرت بزرگ با برچسب سوسیالیسم حاضر نیست از هم ترازی خود با مائو و مادالعمری خود ذره ای کوتاه بیاید... این که چه زمانی بخواهد و بتواند از مائو هم سبقت بگیرد هنوز برکسی روشن نیست!
*- حزب کمونیست چین شی جین پینگ را هم تراز با مائو دانست
وسوسه تمرکزقدرت، از جنس گناه نخستین است که انسان مرتکب شد و ظاهرا تا قیامت با او همراه است!. پویش به تمرکز و یکدست شدن قدرت، از ذات و ماهیت قدرت جدانیست. قدرتی که از بدنه جامعه جدا و نهادینه شود، همواره به گونه ای سرشتی میل به تمرکزدارد.
دهان بازکردن شکاف های تازه در دولت یک پاک دست و یک پارچه!
در برنامه چشم اندازهای این هفته، به برخی از مهمترین تحولات سیاسی درایران، حکم خامنه ای در ممنوعیت افشا متهمان فاسد حکومتی ، تشدید سرکوب و دستگیریها ، محدود کردن دامنه ی اینترنت ودسترسی مردم به سایت های خبری ، تشدید بحران اقتصادی و سقوط مجدد بورس، اعتراض صافی گلپایگانی و بازتاب گسترده آن در میان روحانیت و مراجع قم دلایل رشد این تضادها در فازجدید دولت جدید ، ودر آخر در رابطه با مذاکرات وین و برجام و محدودیتها و چشم اندازهای آن نگاهی خواهیم داشت.
کابوس بازگشت ترامپ ( و ترامپیسم)؟!
واکنش مذبوحانه رژیم نسبت به کشف حجاب فارغ التحصیلان زن درمقابل دانشگاه!:
اگر آنها فارغ ا لتحصیل همین دانشگاه هستند این ها سیاهی لشکر نهادها و سرویس های امنیتی رژیم: مصادره و تولیدیک نسخه جعلی در برابرنسخه اورجینال برای خنثی کردن تاثیرات نسخه اصلی از تاکتیک های نخ نما و قدیمی رژیم است.
این ماجرا مرا به یادچادر بسرکردن مونالیزا و محوکردن خنده وی در یک نمایشگاه اسلامی انداخت. در آن مورد این مطلب را نگاشته بودم:
رازمحوشدن لبخند مونالیزا!
حضورزنان در مسابقات ورزشی و بن بست شکنی بدیع به سبک جمهور اسلامی!
این گزارش نشان می دهد که چگونه حل صورت مساله حضورزنان در استادیوها ها از طریق حذف صورت مساله یعنی برگزاری مسابقات بدون حضورتماشاچی صورت می پذیرد؟! رژیم و فدراسیون فوتبال که از یک سو زیرفشارفیفا و تعهداتی است که سپرده است و از سوی دیگر با مخالفت شر ع و شریعت نسبت به حضورزنان جه از سوی مراجع و به چه بویژه فتوای شخص خامنه ای مبنی برمنع رویت اندام لخت و بدون لباس (بخوایند حجاب) کامل مردان توسط زنان مواجه هست، در گریز از این بست در عمل به برگزاری مسابقات بدون تماشاگر رو آورده است! پس تا اینجا معلوم می شود که اساسا ذات ورزش فوتبال با مساله محرمیت ستیزی آنتاگونیستی دارد! و بهمین دلیل حتی اگر مجلس دست نشانده هم بفرض ناپرهیزی کند و بدون توافق رأس نظام و روحانیت قانونی در جهت حضور تصویب نماید این شورای نگهبان برگماشته رهبرنظام است که هم مسئولیت نظارت شرعی و هم قانون اساسی را به عهده دارد آن را وتو خواهد کرد.... این را به نحوی حسین جلالی عضوکمیسیون فرهنگی مجلس هم اذعان به زبان می آورد.
از حق دفاع مشروع تا «گفتمان سازی» حول آن!-بخش اول
خانم لیلا حسین زاده در مطلبی تحت عنوان حق دفاع مشروع* پیرامون ضرورت برساخت گفتمان خشونت دفاعی مشروع در ساحت خیابان و جاماندگی کنشگران و گروه های اجتماعی از تجربه خیابان پرداخته است. گرچه چنین اظهارنظری به دلیل پیوندش با مسائل جنبش های خیابانی سال های اخیر و نیز گشودن باب گفتگو پیرامون مشکلات عملی جنبش ها دارای اهمیت است، اما از جهات مختلفی چالش برانگیزاست. رویکردایشان به امررهائی و صورت بندی آن انسجام در استدلال ها و البته مهم تر از آن ارزیابی اشان از وضعیت موجودجامعه و پتانسیل جنبش خیابان نادرست است و حاوی نارسائی ها و گسست هائی است که نوشته حاضر در نقد آن ها و به نوبه خود با انگیزه دامن زدن به این نوع بحث ها نگاشته شده است. فشرده مواضع ایشان بدین قراراست، با انتقاد از جاماندن کنشگران و گروه های اجتماعی از خیابان و تجربه های آن، شالوده نظرخود را حول محورهای زیر بسط داده است: نخست، ضرورت گفتمانی معطوف به حق دفاع مشروع (یا خشونت دفاعی مشروع) و یا آن چه که خشونت برسازنده خوانده می شود. دوم، تولید و امکان پذیرساختن چنین گفتمانی در گروتعیین تکلیف با سه مقوله عاملیت و خشونت و دولت است. در همین رابطه است که در نقد و مرزبندی با گفتمان مسالمت آمیز/عدم خشونت که به زعم وی گفتمان هژمونیک بوده است و منشأ پاسیفیسم حاکم بر فضای سیاسی از یکسو و خشونت انتقامی توده های خشمگین از سوی دیگر، پیوستاری ترسیم می کند که خشونت دفاع مشروع در میانه این دو طیف افراطی ایستاده و می تواند مانع از نقش آفرینی دو طیف مزبورگردد. دو طیفی که همدیگر را بازتولید می کنند و بهم حقانیت می دهند. بهرحال، هدف یافتن جایگاه مناسب برای گفتمان خشونت دفاعی مشروع همچون کلیدواژه ای در این بحث و نظر است.
به تازگی روابط ایران و جمهوری آذربایجان پرتنش شده است. انتشاراخباری چون رژه نیروهای نظامی ایران در مرزکشورآذربایجان و یا «باکو دفترنمایندگی مقام معظم رهبری را پلمب و تعطیل کرد»، یا مانورمشترک سه کشور( آذربایجان، ترکیه و گرجستان) در پاسخ متقابل به مانورایران و با اقدامات سیاسی و دیدارهای دیپلماتیکی که این روزها حول آن در جریان است، بیانگراهمیت این بحران و ضرورت درنگی برعلل و ریشه های آن را ناگزیر می سازد.
تصویرآخرالزمانی دبیرکل از بحران جهانی، سترونی راه حل هایش، و صورت بندی بحران از منظری دیگر
آنتونیوگوترش به عنوان نخستین سخنران مجمع
عمومی هفتادو ششمین نشست سالانه سازمان ملل با ارائه گزارشی فشرده و کمابیش شفاف و
روشن از اوضاع جهان، به گفته خودش زنگ خطر را به صدا در آورد. سخنان او باهمه کم و
کاستی هایش، به یک تصویرآخرالزمانی از جهان موجود شباهت داشت. کاربست مقولاتی چون
بن بست نابودی، ایستادن برلبه پرتگاه، سمت گیری اشتباه، احساس بی آیندگی و ناامیدی
جوانان- سازندگان آینده- از آینده خود، و رشد عدم عقلانیت و علم ناباوری و راست
کیشی. ترس از «خزیدن جهان به سمت دوقطبی شدن و دو مجموعه متفاوت از قوانین
اقتصادی، تجاری، مالی و فناوری، دو رویکرد متفاوت در توسعه هوش مصنوعی و در نهایت
دو استراتژی نظامی و ژئوپلتیک متفاوت»، داشتن فاصله نوری با اهداف تعیین شده زیست
محیطی در پیمان پاریس، تشدیدنابرابری های خیره کننده و شکاف های طبقاتی و رفاهی در
مقیاس جهانی بویژه در دوره پاندومی و تهدیدهائی که متوجه صلح جهانی است و انواع
تبعیض های جنسی و دیگرتبعیض ها که جملگی بیان گر ابعادوخامت آمیزبحران هائی هستند
که می روند از کنترل خارج شوند. در سخنان او آشکارا کفه نا امیدی و احساس خطر از
مسیرحرکت بر کفه اصلاح و امید غلبه داشت: «ما با بزرگترین آبشاربحران تمام زندگی
خود
آشفتگی و فقرگفتمان در یک میزگرد!
بطورکلی سطح گفتگوها چندان رضایت بخش نبود. بجز یکی از دوستان که آن هم بدون آشفتگی نبود بقیه تقریبا همان حرف هائی را زدند که چهل سال پیش هم می گفتند. انگار نه انگار که جهان و شرایط کشورها در این فاصله زیروروشده است و طرحی نو در تناسب با آن می طلبد. آقای خسروپارسا حرف اصلی اشان این بود که بهتراست به مناسبات حاکم سرمایه داری ِخرد تزریق کنیم و در واقع چیزی برای گفتن نداشت. خانم میظر نیز همان مواضع دیرینه خود را آن هم به شکل پراکنده بیان داشتند. آقای سعیدرهنما نیز جز تکرارهمان مواضع قدیمی اش چیز تازه ای نداشت. من قبلا در نوشته و مناظرات دوجانبه* با ایشان مواضع وی را نقدکرده ام و اینجا نیازی به تکرارآن نیست. اما در موردآقای نیکفر که در موردمواضع جامعه گرائی ایشان نیز قبلا نوشته ام*، باید گفت که گرچه مواضع او از مواضع دیگرگرایش ها متفاوت و فرموله شده تر بود اما متاسفانه آنهم آشفته بود و فاقدانسجام لازم. در این مختصر به رئوس آن ها اشاره می کنم:
گفتگو، پیرامون سه مساله مهم:
مسیربن بست مذاکرات هسته ای و تحولات مربوط به آن
سقوط آزاداقتصاد رژیم و گزارش تکان دهنده بانک جهانی و رشدجنبش مطالباتی
چشم انداز بحران افغانستان و این که آیا طالبان قادر به تثبیت خودهست؟
سقوط آزاد تولیدناخالص ایران، و بیلان ورشکستگی کامل رژیم!
اقتصادی سیاسی ولایت فقیه: توزیع سراسری فقر و فلاکت!
بر طبق آخرین گزارش بانک جهانی معلوم می شود که چگونه رژیم از طریق بازی با ارقام و تعیین دستوری نرخ دلار به شکل کاذبی خود را به عنوان قدرت اقتصادی هژدهم جهان جازده بود و آلان به یک باره با افتی وحشتناک به حدودیک سوم در قیاس با سال ۲۰۱۲ و نسبت به سال ۲۰۱۷ هم با افتی بیش از دو برابر سقوط کرده است.
بازتکثیر: تنوع درسازمان یابی کارگران را به رسمیت بشناسیم!
چشم اندازها- افغانستان، دروازه جهنم بار دیگر گشوده شد.بحران افغانستان بیان فشرده ای است از بحران جهان سرمایه داری چهارمولفه اصلی این بحران. تحولات داخل ایران و رئیسی بدنبال دولت نوع طالبانی در ایران
تحولات افغانستان: کابوس یا واقعیت؟
پایان و آغاز یک دوره؟ رخدادهای این روزهای
افغانستان همچون زمین لرزه ای ۸ ریشتری
است که ارتعاشات آن نه فقط در منطقه که در دوردست های این دهکده جهانی هم احساس می
شود. گوئی که براستی تاریخ در جهتی وارونه به تاختن در آمده است. آنچه که
در افغانستان می گذرد بیش از آن که به عنوان یک واقعیت باورپذیربنظرآید، به کابوس
وحشتناکی می ماند که در برزخ بین خواب و بیداری رخ می دهد. اما وقتی چشمان خود را
باز می کنیم بجای این که این کابوس لعننی و وحشت آفرین از مقابل دیدگانمان محوشود بیش
از پیش واقعیت هولناک خود را به نمایش می گذارد. گوئی با چشمانی بهت زده به تماشای
فیلمی نشسته ایم پیرامون وقایع آخرالزمان که در آن زامبی های زنده شده از گورشان برخاسته
و بسوی شهرها روانه می شوند!
در این گفتگو پیرامون کابینه رئیسی و ا فسانه آشتی ملی که عده ای به دان دلبسته بود قتل عام عامدانه کرونائی وفاجعه بحران افغانستان و.. می پردازیم:
در حقیقت ما به گونه ای شاهد رویکرد« حیات برهنه» ناشی از عدم مقابله عامدانه با پاندومی و بهره گیری عامدانه از هراس افکنی آن هستیم!
در این گفتگو: پیرامون اهمیت دادگاه حمیدنوری، چگونگی حفاظت و تقویت جنبش دادخواهی و ضرورت دوری گزیدن از منازعات فردی و گروهی ، تشدیدسیاست ترور و هراس توسط رژیم و علل آن، اهمیت یک پشت جبهه نیرومندبرای جنبش کارگری و دادخواهی در خارج از کشور بویژه در شرایط سرکوب....
به بهانه تنفیذ رئیسی
(عضوهیأت مرگ) به عنوان دولت جدید:
نعل وارونه خامنه ای و شاید «شام آخر»!
سالی که نکوست از بهارش پیداست!
تقارن زمانی تنفیذرئیس دولت جدید (رئیسی-عضوهیأت مرگ) توسط خامنه ای با بحران آفرینی جدید رژیم در حمله به کشتی اسرائیل و کشته شدن دو خدمه انگلیسی و رومانیائی آن و احضارسفیرایران توسط آن ها و نیز تهدیدبه انتقام اسرائیل (که با چراغ سبزآمریکا هم همراه شده است) و مهم تر از آن تهدیدوزیرامورخارجه آمریکا منبی بر واکنش مشترک با متحدانش به آن تصادفی نیست*. بلکه بیانگر سیاست بحران آفرینی رژیم به فازجدیداست. هم چنان که این تنفیذ با تعلیق مذاکرات هسته ای نیز همراه است. بطورکلی ماکت کلی رژیم در این دوره با دو عنصر تشدیدسرکوب در داخل (خشونت برهنه) و باج خواهی هسته ای تشکیل شده است که هردو علیرغم تهاجم ظاهری رژیم با توسل به آن ها، برای قوام و دوام بخشیدن به یک حکومت در غیاب سایرفاکتورهای اصلی بسیارشکننده هستند.
گفتگوی هفته:
کرونا، اعتراض و اعتصابات گسترده، وداع روحانی و بن بست ها، سانسور و سرکوب خشن و باج خواهی اتمی راه به کجا می برد؟
گفتگو:
پیرامون: سه مولفه اصلی بحران، دوره انتقالی از وضعیت مبارزات پراکنده به سراسری و استراتژی و تاکتیک معطوف به آن، چرا و چگونه رژیم از تحولات جامعه عقب افتاده و به شکل واکنشی عمل می کند، ودرعین حال همچنان مشغول بحران آفرینی است،خلع یدکردن دولت روحانی از مذاکرات هسته ای، و.....
موج سازان و موج سواران!
دوقطبی سازی و جاده مرگ!
بخش دوم: گفتگو پیرامون شکل گیری راه کارگر:
پرسش های بینندگان تلویزیون برابری ، در باره انقلاب ۵۷، شکل گیری راه کارگر، نحوه ی برخورد به فاشیسم برآمده از شکست آن انقلاب، رابطه ی مبارزه طبقاتی و طرح کاست حکومتی، نفی تئوری سه جهان ونقد رویزیونیسم وسیاست استالینیستی وواقعتیهای تلخ سرکوب ونفی ازادیهای سیاسی و مدنی در آن بلوک، دلایل خوش بینی های اولیه ونداشتن استراتژی مقابله ی سراسری علیه ارتجاع برآمده از انقلاب وسرکوبهای خونین دهه ۶۰، چرایی عدم وحدت چپ ونیروی ترقیخواه و آزادیخواه دراین چهاردهه و...سوالاتی است که بینندگان عزیز تلویزیون برابری
بحران نه استثناء که قاعده است!
به بهانه بیانیه حمایتی سندیکای شرکت واحد از اعتصاب گسترده کارگران پیمانی نفت:
تنوع درسازمان یابی کارگران را به رسمیت بشناسیم!
متن بیانیه* ضمن ابرازهمبستگی و حمایت از اعتصاب کارگران نفتی و انتقاد از شرایط سخت کاری آنها و از پیمانکاری و انتقاد به تلاش های رژیم برای ایجاد شورای اسلامی کار، بخش بیشترآن را به تبلیغ و محاسن تشکل سندیکائی و دست آوردهای کارگران شرکت واحد و حومه تخصیص داده و به کارگران نفتی درحال اعتصاب توصیه اکید می کند که مطابق الگوی آن ها سندیکای خود را با فراخواندن مجمع عمومی و تعیین نمایندگان و تهیه اساسنامه تشکیل دهند!. آیا توصیه به چنین الگوئی در گرماگرم معرکه و در حالی که خوداین کارگران با وجودپراکندگی از طریق تشکل های ابتکاری توانسته اند یک اعتصاب سراسری و طولانی آنهم در بخشی حساس و استراتژیک مثل نفت بوجود بیاورند امری مثبت است؟ بنظر می رسد که این گونه تعیین نرخ در وسطه معرکه بنا به دلایلی چند خالی از اشکال نباشد و کمکی هم به تقویت همبستگی و سراسری کردن جنبش های اعتراضی کارگران نکند که مهم ترین دلایل آن به قرارزیراست:
پیرامون استراتژی و تاکتیک پیشروی جنبش در دوره پساتحریم«انتخاباتی»
اعتصاب کارگران نفت و
گاز، اعتراضات خیابانی و شبانه و سونامی اعتراضات! چه کسی خلأ بوجودآمده را پر می
کند مردم یا رژیم؟
اعتراض اهالی شهرری و در مناطق و استان های دیگر به قطع جریان برق و یا آب و اهمیت آن در پیوند خیابان و اعتصابات*
بحران بازتولیداقتدار و ابعاد ناتوانی و ناکارآمدی رژیم این روزها به عرصه های عمومی امورات زندگی هم کشیده شده است و بعیدهست کوتاه مدت باشد. همچنان که تورم کالاهای اساسی هم سرایستادن ندارد. به اعتراف روحانی، عدم سرمایه گذاری طولانی مدت در زیرساخت ها منشا مشکلات اخیر و فرسودگی ها است ( همانطور لااقل در طی ده سال اخیر نرخ رشداقتصادی قریب به صفر و سرمایه گذاری نزولی بوده است. یعنی نه فقط با گریز و عدم رغبت سرمایه گذاری های خارجی که با فرارسرمایه های داخلی هم مواجه بوده ایم). در اصل بروزچنین تکانه هائی بخشی از فرایندبحران بازتولید سیستمی است که اینک با چنین شدتی جلوی چشمان ما ظاهر می شوند و هرروز روزن های جدیدی را برای فوران اعتراضات می گشایند.
به بهانه اعتراضات شبانه! سونامی اعتراضات؟ چه کسی خلأ بوجودآمده را پر می کند مردم یا رژیم؟
اعتراض اهالی شهرری و در سایرمناطق و استان های دیگر به قطع جریان برق و یا آب و اهمیت آن در پیوند خیابان و اعتصابات*
بحران بازتولیداقتدار و ناکارآمدی رژیم و کشانده شدن آن به عرصه های عمومی نیازهای روزمره و حیاتی زندگی، از مهم ترین مشخصه های شرایط کنونی و مرتبط با تغییرتوازن قواست که هرروز روزن های جدیدی را می گشاید. وقتی خامنه ای حکم به شرکت در انتخابات به عنوان واجب عینی و یا فتوا به حرمت رأی سفید و آراءباطله می دهد، اما علنا توسط شهروندان نادیده گرفته شده و مهر ابطال می خورد و یا وقتی معلوم می شود که حتی قادر به حفظ استراتژیک ترین و امنیتی ترین تاسیسات خود(هسته ای) نیست و
کابوس بازگشت مجدد
ترامپ به صحنه انتخابات آمریکا!
بحران جهانی انتقال و خطوط عمده عبوراز بحران!
ترامپ پس از مدتها اظهارنظرتلویحی و دوپهلو نسبت به حضورش در انتخابات
ریاست جمهوری در آخرین پاسخی که به رسانه محبوبش فاکس نیوزداد با صراحت بیشتری
مکنونات درونش را به زبان آورد: بله تصمیم نهایی را گرفته ام!. مسأله این نیست که
من می خواهم یا نمی خواهم در رقابت های انتخاباتی شرکت کنم. کشور به آن نیاز دارد.
باید مراقب این کشور باشیم. باین ترتیب او در «اوج رسالت زدگی» احتیاج کشور به او
دیگر پنهان نمی کند که آماده گام نهادن مجدد به میدانی آکنده از چالش و جنگ قدرت
شده است و حتی از حالا میتینگ های «انتخاباتی» خود را نیز شروع کرده است.
در برنامه چسم اندازهای این هفته، درباره تحولات سیاسی هفته، اعتصاب بی سابقه و سراسری کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و تاثیرات عمیق آن برروی نوع سازماندهی ومطالبات وهمبستگی های کارگری و اجتماعی، حمایتهای پرشور خانواده های قربانیان جنایات سیاسی در ایران خصوصا خانواده های جانباختگان ابانماه، تاثیرات زلزله تحریم فعال انتخاباتی حکومتی و رای های باطله و تاثیر آن در نحوه ارتباط حکومت و مردم و تغییر شیفت رفتارهای مردمی واعتراضات اجتماعی، در باره مذاکرات هسته ای و آینده آن و در پایان خطر سقوط دولت افغانستان بدست ارتجاع طالبان بستر لا بیش از دو دهه اشغال و حضور نظامی ناتو ... گفتگوشده است
به مناسبت برگزاری نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین، سوسیالیسم چینی هم چون عصرجدیدی که با نام و تمثال شی مزین شده است!*
ریاست مادالعمری و معنای «سوسیالیسم با طعم چینی»!
زمانی برای سرمستی و سرخوشی خامنه ای!
دلایل«حماسه» خواندن انتصاباتی که تحریم و عملا تبدیل به یک همه پرسی شد!
چرا خامنه ای و دیگرسردمداران ذوب شده در ولایت
کمترین مشارکت تاریخی در انتصابات حکومت اسلامی را «حماسه» می خوانند؟!
حماسه خوانی «خامنه ای» به نمایشی که به
نوعی به همه پرسی علیه نظام تبدیل شد و مهرباطله برپیشانی آن خورد به چه معناست؟!
چرا خامنه ای حتی پس از خرابی بصره و علیرغم واجب شرعی و تکلیف دانستن مشارکت در انتخابات و هم چنین دادن حکم حرمت به آرای باطله، هم چنان سیاست انکار و فراربه جلو اتخاذکرده و حتی حاضر شده است علیرغم تصادم با پره های آسیاب بادی هم چنان دون کیشوت وار از حماسه سخن بگوید؟!. روانشناسی چنین دروغ وقیحانه و حکمت لیسیدن تف خود در مورد«انتخاباتی» که ارقام مشارکت درآن طبق آمارهای خودرژیم در پائین ترین نقطه نزولی کل حیات نظام قراردارد و حتی همین هم شبهه برانگیز است، چیست؟
پیامدهای نمایش انتخاباتی۱۴۰۰ در صف بندی های طبقاتی و اجتماعی